تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان نام های
پر برکت خداوند
وتاثیرات روح
بخش و
آدرس
parvaz.roh.LXB.ir لینک نمایید
سپس مشخصات
لینک خود را در
زیر نوشته . در
صورت وجود لینک
ما در سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
١.برای پیدا کردن گم شده از اموری که تجربه شده خواندن ١٠١ مرتبه آیه شریفه (اَلَم تَعلَم اَنَّ الله یَعلَمُ ما فِی السَّمواتِ وَ الارضِ اِنَّ ذلِکَ فِی کِتابٍ اِنَّ ذلکَ عَلَی اللهِ یَسیرٌ)(حج/٧٠)
قبل از خواب است،در خواب به محل گم شده و کیفیّت آن راهنمائی خواهید شد.
٢. از اموری که گفته شده برای پیدا کردن اشیاء مجرب است.خواندن سوره ((والفجر)) و تکرار آن است.امتحان کنید.
٣.مداومت بر اسم مبارک ((اَلفائِقُ)) برای پیدا شدن اشیاء مجرب است،عدد کبیرش ٢١١ و وسطش ٢٢ و صغیرش ٤ ااست.
٤. مداومت بر اسم شریف ((اَلظّاهِرُ)) جهت پیدا کردن شیء و شخص گمشده و اطلاع بر امور مخفی مجرب است.
هر كس این ایه از سورهء الرحمن را 70 مرتبه بر روی ظرف ابی بخواندوسپس با ان اب غسل كند هر كس هر سحری برای او كرده باشد باطل می شود باید توجه داشت كه هنگامی كه به وسیلهء این اب غسل میكنید تشت بزرگی در زیر خود بگذارید چون روی این اب قران خوانده شده پس نباید در راه اب یا جای كثیف ریخته شود وپس از غسل نیز میتوان ان اب را در پای درخت یا در باغچه یا در رودخانه ریخت و اگر در مكانی سحر باشد مثلا كسی مغازه یا محلی را سحر كرده باشد میتوان پس از خواندن این ایه بر روی اب ان اب را در چهار گوش خانه یا مغازه یا ان محل ریخت ونیز این كار اجنه را هم دور میكند اكر از این اب به روی مصروع یا جن زده بپاشند فی الفور به حال اید ایه این است:
بسم الله الرحمن الرحیم (یا معشرالجن والانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السماوات والارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان)
معمولاً توصیه می شود که انگشتر جواهرات مختلف در انگشتان متفاوتی انداخته شود. به طور کلی انگشت انگشتری معمولاً بهترین انگشت برای انداختن انگشتر است، اما از آنجا که هر انگشت مختص به یک سیاره است، آن جواهر نیز باید در انگشت مربوط به سیاره ی خود انداخته شود. بین دست راست و چپ نیز معمولاً توصیه می شود که انگشتر جواهرات مختلف در انگشتان متفاوتی انداخته شود. به طور کلی انگشت انگشتری معمولاً بهترین انگشت برای انداختن انگشتر است، اما از آنجا که هر انگشت مختص به یک سیاره است، آن جواهر نیز باید در انگشت مربوط به سیاره ی خود انداخته شود. بین دست راست و چپ نیز تفاوت وجود دارد: دست راست خورشیدی و دست چپ قمری است. اگر کسی در زندگی خود به دنبال تعادل و توازن است، باید یک انگشتر با جواهر مربوط به سیاره خورشید، مریخ، زحل، راهو و کَتو را در دست چپ خود بیندازد (یعنی جواهرات خورشیدی را در دست قمری خود یعنی دست چپ خود کند). جواهرات مربوط به ماه، عطارد، ونوس، و مشتری نیز باید در دست خورشیدی شما یعنی دست راست انداخته شوند. انداختن سنگ ها در انگشتان مربوط به خود، برای فرد سلامتی، شهرت، کامیابی و موفقیت به بار می آورد و او را از حوادث و تاثیرات منفی زهر و سم محافظت می کند.
یاقوت
یاقوت از خانواده ی سنگ های سنباده است و خاطر درخشندگی و براقیت خود بسیار مفید و موثر است، به شرطی که بلوری و کاملاً شفاف باشد. در طیف رنگی قرمز و سرخ، از صورتی تا قرمز پررنگ گلگون یافت می شود. درخششی بسیار لطیف و ملایم دارد. نوع مرغوب این سنگ رنگی گلگون به رنگ چشمهای فاخته دارد.
زیبایی چهره، بخت خوب، جاه طلبی برای رسیدن به قله های مرتفع در زندگی، درخشش، خوش بینی، موفقیت در امور دنیوی خلاق، مقاوم، قاطع و مصمم سلطنت و قدرت حکومتی فعالیت های موفقیت آمیز، نفوذ و اختیار
این جواهر از ابتلا به بیماری های زیر جلوگیری می کند:
مننژیت مغزی، جوش صورت، تیفوئید، بواسیر لحمی، صرع، صفرا، آفتاب زدگی، سوختگی، بیماری های مربوط به سر خونریزی، ترومبوز قلبی بیماری های قلبی، التهاب چشم، بلا رفتن یا پایین آمدن فشارخون
مرجان
سنگ مرجان رسوب آهکی استخوان مانند مرجان آبی است، یک نرم تن کوچک که در آب های آرام زندگی می کند و در عمق 20 تا 1،000 فوتی یافت می شود. رنگ مرجان بستگی به عمقی دارد که در آن پیدا می شود: زیر 160 فوت رنگ آن روشن است. خوشرنگ ترین مرجان ها در عمق 100 تا 160 فوتی یافت می شوند. در طیف های مختلف صورتی و قرمز وجود دارد. رنگ آن معمولاً بین سفید تا صورتی و قرمز و سرخ است. مرجان های زرد رنگ، کرم رنگ، شکلاتی و حتی سیاه هم وجود دارد. ستاره شناسان و متخصصین جواهردرمانی بهترین رنگ مرجان که متعلق به سیاره ی مریخ است را قرمز پررنگ می دانند که شبیه به گیلاس نار است.
ویژگی های این جواهر:
سیاره: مریخ رنگ کیهانی: زرد برج: حمل (فروردین)، عقرب (آبان) عنصر: خاک زمان: طلوع خورشید روز: سه شنبه فلز: طلای زرد و مس
اگر صحیح استفاده شود...:
شغل های فنی و مکانیکی بلند پروازی و جاه طلبی موفقیت و پیشرفت سریع ویژگی های اکتسابی انرژی و انگیزه فراوان قدرت بدنی، زورمندی شهامت، گیرایی، فرماندهی این جواهر از ابتلا به بیماری های زیر جلوگیری می کند:
بریدگی، سوختگی و کبودی بیماری های خونی، بیماری های مربوط به سیستم عضلانی و نرمی استخوان جوش صورت و بدن
صفیر زرد این سنگ از خانواده ی سنگ های سنباده است که هم جنش صفیر آبی و یاقوت میباشد. به رنگ های زرد، طلایی و نارنجی یافت می شود، رنگ سفید آن نیز کم و بیش وجود دارد. نوع مرغوب این سنگ به رنگ زرد لیمویی می باشد.
ثروت، شهرت، موفقیت و احترام فرزندان صالح خِرَد، طول عمر خوشبختی
این جواهر از ابتلا به بیماری های زیر جلوگیری می کند:
اختلالات لوزالمعده، تومر، مشکلات پوستی زکام، چربی در بدن مشکلات کبد، زردی یرقان، ورم، نفخ شکم، سوء هاضمه، ورم چرکی
صفیر آبی این جواهر از خانواده ی سنگ های سنباده است. گاهی اوقات صفیر سفید، یاقوت و صفیر آبی در یک معدن یافت می شوند و به همین دلیل است که در بلورهای این جواهرات مخلوطی از رنگ ها وجود دارد. یاقوت سخت تر از صفیر سفید است و صفیر آبی حتی از یاقوت نیز سخت تر است.
عمر طولانی خِرَد، راستی و کمال، انضباط، دستاوردهای روحانی از طریق فروتنی و تواضع، صبر، فداکاری
این جواهر از ابتلا به بیماری های زیر جلوگیری می کند:
فلج، آسم، رماتیسم، مشکلات دندان، مکشلات استخوانی
چشم گربه ای
این جواهر آلومینات بریلیوم—ترکیبی از آلومینیم و بریلیوم—است که آثاری از اکسید آهن و کروم دارد که خاصیت رنگ دهندگی دارد و رنگ قهوه ای و سبز آن ناشی از آن است. این سنگ، دقیقاً مثل چشمان گربه، از درون درخشنده است و رشته های سفیدرنگ دارد. هرچه این رشته ها روشن تر باشند، مرغوبیت این جواهر نیز بیشتر است. این جواهر رگه های نورانی دارد که با چرخاندن آن نوری مستقیمی از ان ساتع می شود.
ویژگی های این جواهر:
سیاره: کِتو رنگ کیهانی: فراتر از طیف رنگ های قابل رویت (فرا قرمز) برج: حوت (اسفند) عنصر: آب زمان: پس از غروب آفتاب روز: پنجشنبه فلز: --
جواهر چشم گربه ای به رنگ های مختلف زرد، سیاه، سبز تیره، و سفید یافت میشود. نقطه ی مشترک همه ی اینها نور باریکی است که این جواهر ساتع می کند.
مروارید
تشکیل مروارید داخل صدف مروارید به خاطر وجود مواد خارجی داخل بدن صدف است. حلزون داخل صدف برای محافظت از خود در مقابل ان مواد خارجی، روی آن را با لایه هایی از مروارید می پوشاند. سالها طول می کشد تا حلزون بتواند مرواریدی با اندازه ای قابل توجه بسازد. بهترین نوع مروارید آن است که هیچ ماده ی خارجی در هسته ی خود نداشته باشد. موارید از 8 منبع به دست می آید: مروارید آسمان، مروارید کبری، مروارید بامبو، مروارید گراز، مروارید فیلی، مروارید حلزونی، مروارید ماهی، و مروارید صدف.
ویژگی های این جواهر:
سیاره: ماه رنگ کیهانی: نارنجی برج: سرطان (تیر) عنصر: آب زمان: شب روز: دوشنبه فلز: نقره
اگر صحیح استفاده شود...:
احساسات قابل کنترل فراوانی، ثروت، طالع خوب، شهرت حافظه ی خوب زندگی احساسی متوازن
این جواهر از ابتلا به بیماری های زیر جلوگیری می کند:
مشکلات گلو، آسم، برونشیت، واریس، ضعف اعصاب، سرطان، تیفوئید بیماری های چشمی، دیوانگی و جنون، فلج، تشنج، ضرع، سرماخوردگی، سرفه درد قولنج، اختلالات روده، تومر، التهاب صفاق
زمرد سبز
زمرد جواهری سبز رنگ متعلق به خانواده ی جواهرات یاقوتی است. این جواهری بسیار نادر است چون یافتن یک زمرد بی عیب و نقص بسیار دشوار است. اکثر زمردها ناقص و معیب هستند و شکاف یا بریدگی دارند. یافتن زمردی که رنگ سبز غنی، شفافیت عالی و انعکاس نرم و مخملی داشته باشد بسیار دشوار است.
این جواهر که یکی از جذابترین جواهرات است، به خاطر بازی رنگ خود مشهور است. ان جواهر وقتی درمقابل نور گرفته شود تشعشعات آبی رنگ، قرمز رنگ، و مخلوطی از این دو رنگ را با ظرافت هر چه تمام تر از خود ساتع می کند. نوع مرغوب این جواهر بسیار درخشنده، تابناک و خیره کننده است. بسیار زیبا و باشکوه است و خاصیت خودافروزی کریستال را دارا است.
ویژگی های این جواهر:
سیاره: ونوس رنگ کیهانی: سفید برج: ثور (اردیبهشت)، میزان (مهر) عنصر: آب زمان: طلوع خورشید روز: جمعه فلز: --
الماس
این جواهر که یکی از جذابترین جواهرات است، به خاطر بازی رنگ خود مشهور است. ان جواهر وقتی درمقابل نور گرفته شود تشعشعات آبی رنگ، قرمز رنگ، و مخلوطی از این دو رنگ را با ظرافت هر چه تمام تر از خود ساتع می کند. نوع مرغوب این جواهر بسیار درخشنده، تابناک و خیره کننده است. بسیار زیبا و باشکوه است و خاصیت خود افروزی کریستال را دارا است.
ویژگی های این جواهر:
سیاره: ونوس رنگ کیهانی: سفید برج: ثور (اردیبهشت)، میزان (مهر) عنصر: آب زمان: طلوع خورشید روز: جمعه فلز: --
لعل
یک لعل مرغوب باید بتواند رنگ عسلی زیبایی منعکس کند. این جواهر طیف متفاوتی از رنگ ها دارد که شامل سایه های قرمز، آبی، سبز، زرد، نارنجی و قهوه ای است. لعل آبی و سبز یا نوع سفید بیرنگ لعل رابطه ای با سیاره ی راهو ندارند. لعل تابناک و خالص، رنگ، درخشندگی و جلوه ای عالی دارد که تاثیرات منفی سیاره ی راهو را خنثی می کند و اگر راهو موقعیتی مناسب داشته باشد، این جواهر ترس را برطرف می کند، شافیت ذهن ایجاد می کند و باعث رشد معنوی می شود.
دین مقدس اسلام مسئله ایتام را به عنوان یک مسئله اساسی و مهم مطرح کرده و مسلمانان را به سرنوشت آنان از جمیع جهات (اقتصادی، عاطفی، آموزشی و تربیتی) مسئول دانسته است. در این مجال به بررسی آیات قرآن در زمینه یتیمنوازی پرداخته میشود.
یکی از محاسن اخلاقی، سرپرستی ایتام و تفقد و محبت نسبت به آنان است. در زندگی انسانها خلأها و کمبودهایی وجود دارد که جز از طریق محبت و دوستی نمیتوان آن را جبران نمود و در این میان کودکان یتیم بیشترین نیاز را احساس میکنند.
آنها در اثر از دست دادن پدر و یا مادر از سرچشمه محبت دور افتاده و بیش از هر چیز به نوازش و محبت محتاجند و برای این احساس عاطفی و روحی، خواه ناخواه در انتظار پاسخ هستند که این نیاز در ایامی مثل عید نوروز بیشتر است. در چنین محیطی برای رفع این کمبودها باید پیشبینیهای لازم را معمول داشت.
دین مقدس اسلام مسئله ایتام را به عنوان یک مسئله اساسی و مهم مطرح کرده و مسلمانان را به سرنوشت آنان از جمیع جهات (اقتصادی، عاطفی، آموزشی و تربیتی) مسئول دانسته است. در این مجال به بررسی آیات قرآن در زمینه یتیمنوازی پرداخته میشود.
اهمیت یتیم نوازی مسئله یتیم نوازی به قدری حائز اهمیت است که نه تنها در اسلام بلکه در سایر ادیان پیشین نیز به آن سفارش شده یکی از پیمانهایی است که خداوند در اعصار گذشته از بنی اسرائیل گرفته است.
قرآن کریم میفرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساكِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُون»؛ «و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محكم گرفتیم كه: جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر، و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان كنید، و با مردم [به زبانِ] خوش سخن بگویید، و نماز را به پا دارید، و زكات را بدهید آنگاه، جز اندكى از شما، [همگى] به حالت اعراض روى برتافتید» (بقره/83)
احسان، جامعترین و وسیعترین واژه در باب نیكى است. به یتیم شامل تأدیب، حفظ حقوق، محبّت و تعلیم او مىشود.
اصول همهى ادیان یكى است و همه این میثاقها، در اسلام نیز هست.
جفا در حق یتیم نشانه تکذیب دین و قیامت است. «كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْیَتیمَ»؛ «ولى نه، بلكه یتیم را نمىنوازید» و «فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَر»؛ «و امّا [تو نیز به پاس نعمت ما] یتیم را میازار»
خداوند از طریق عقل، فطرت و وحى، از مردم پیمان مىگیرد. توحید، سرلوحه مكتب انبیاست. و بعد از آن كارهاى نیك قرار گرفته است. در این زمینه نیز سفارش شده است که ابتدا خویشان نیازمند، سپس دیگران باید مورد تفقد قرار گیرند که البتّه در بین خویشاوندان نیز اولویّتها محفوظ است. احسان باید همراه با ادب و بدون منّت باشد.
در كنار احسان، جمله «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» آمده است زیرا اگرچه به همه مردم نمىتوان احسان كرد، ولى با همه مىتوان خوب سخن گفت. برخورد خوب و گفتار نیكو، نه تنها با مسلمانان، بلكه با همه مردم لازم است.
خداوند هستیبخش در آیه 177 سوره بقره رسیدگی به وضع مالی یتیمان را نیز مورد سفارش قرار گرفته است: « ... وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساكِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ ... »؛ « ... و مال [خود] را با وجودِ دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و گدایان و در [راهِ آزاد كردن] بندگان بدهد ... »
نتایج بررسی آیات آنچه میتوان در قرآن کریم در مورد ایتام استفاده کرد آن است که:
1ـ پذیرایی از یتیم یک ارزش و معیار برای انسان تکاملیافته و نیکوکار است. «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً»؛ «و به [پاس] دوستىِ [خدا]، بینوا و یتیم و اسیر را خوراك مىدادند». (دهر/8) و «یَتیماً ذا مَقْرَبَةٍ»؛ «به یتیمى خویشاوند» (بلد/15)
2ـ نیکی و رسیدگی به امور مادی و معنوی یتیمان به دنبال احسان به والدین و نزدیکان قرار داده شده است. (بقره/83)
3ـاحسان و نیکی به ایتام به عنوان یکی از زمینههای سازندگی اخلاق و مبارزه با بخل و غرور و مفاسد اخلاقی دانسته شده است. «وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساكینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً»؛ «و هر گاه، خویشاوندان یتیمان و مستمندان در تقسیم [ارث] حاضر شدند، [چیزى] از آن را به ایشان ارزانى دارید و با آنان سخنى پسندیده گویید». (نساء/8)
خداوند هستیبخش در آیه 177 سوره بقره رسیدگی به وضع مالی یتیمان را نیز مورد سفارش قرار گرفته است: « ... وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساكِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ ... »؛ « ... و مال [خود] را با وجودِ دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و گدایان و در [راهِ آزاد كردن] بندگان بدهد ... »
4ـبرای ایتام نیازمند در بیت المال و اموال مردم حق و سهمیه مقرر گریده است. «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساكینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ»؛ «و بدانید كه هر چیزى را به غنیمت گرفتید، یك پنجم آن براى خدا و پیامبر و براى خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایى [حقّ از باطل]- روزى كه آن دو گروه با هم روبرو شدند- نازل كردیم، ایمان آوردهاید. و خدا بر هر چیزى تواناست». (انفال/41)
5ـجفا در حق یتیم نشانه تکذیب دین و قیامت است. «كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْیَتیمَ»؛ «ولى نه، بلكه یتیم را نمىنوازید» (فجر/17) و «فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَر»؛ «و امّا [تو نیز به پاس نعمت ما] یتیم را میازار»(ضحی/9)
با در نظر گرفتن این تأکیدات امید است فرصت عید را مغتنم دانسته و به حال ایتام رسیدگی نماییم تا علاوه بر شاد نمودن دل انسانی، به پیروی از دستورات دینمان نیز اقدام کرده و در تحویل قلوب پیش رفته باشیم.
هرکسی که شغل نداشته باشد و همه دربها بر وی بسته باشد باید روز پنجشنبه اول ماه قمری را روزه بگیرد در وقت افطار سه آیه از سوره یوسف (آیات 54 و 55 و 56 ) از وقال الملک ائتونی به ....................................تا بمحسنین را بخواند و بعد از نماز عشا نیز دوباره بخواند و در رختخواب هم بخواند باید با وضو باشد و صد مرتبه لا اله الا الله بگوید و صد مرتبه الله اکبر بگوید و صد مرتبه سبحان الله بگوید و صد مرتبه استغفر الله بگوید و صد مرتبه صلوات بفرستد و بخواب رود و صبح روز جمعه که از خواب بر میخیزد نیت کند که به کسی ظلم نکندو بعد از نماز صبح آن سه ایه از سوره یوسف را بنویسد ودر موم زرد عسل بگذارد و از بالای درب ورودی حیاط یا منزل خود اویزان کنددر همان هفته مقصودش حاصل است هر پیشنهادی که میشود قبول کند تا به مراد برسد.
ختم ایة الکرسی : برای تسخیر قلب صبح هنگام طلوع آفتاب 11 مرتبه (آیة الکرسی ) را بخواند و بین دو عین ( یشفع و عنده) آن شخص را قصد نماید انشالله مسخر تو خواهد شد و هو مجرب مکنون است.
دعایی به جهت برآمدن حاجت از شیخ بهاءالدین عاملی بسیار مجرّب است
از شیخ بهاءالدین عاملی رسیده که در شب جمعه این دعا را بر چهل و یک دانه گندم بخواند و بر بام خانه ریزد تا مرغها بخورند اگر حاجتش روا نشود بر من بد گویند.
بِسْمِ الله الرّحْمنِ الرّحیم
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُبِعَوْنِکَ وَ قُدْرَتِکَ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ بِحَقِکَ وَ حُرْمَتِکَ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ فَرَجاً فَرَجَنی مِنْ اَمْری فَرَجاً وَ مَخْرَجاً رَبَنّا یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
آيا طوفان نوح همه عالم را فراگرفته يا تنها ديار حضرت نوح را؟ پاسخ : پيش از ورود به جواب سؤال لازم به ذكر است همچنان كه از آيات قرآن فهميده ميشود و نيز از كلمه قوم نوح مردمي كه حضرت نوح به سوي آنها مبعوث شد مردمي محدود بودند و در منطقه محدودي كه به احتمال قوي در محدوده عراق فعلي بوده، زندگي ميكردند و با توجه به ظاهر آيات قرآن و روايات اين مردم تنها مردم روي زمين در آن روز بودند، يعني مردم روي زمين فقط در اين نقطه سكونت داشتند.
چنان كه در رواياتي آمده كه بعد از فروكش كردن طوفان، فرزندان حضرت نوح به سرزمينهاي مختلف پراكنده شدند و اقوام روي زمين از آنها پديد آمدند.[1]
از اين رو در تاريخ از اقوام سامي و حامي سخن به ميان آمده كه حام و سام از فرزندان حضرت نوح بودند، با توجه به آيات قرآن كريم كه در آنها هيچ تصريحي به فراگير بودن طوفان نوح بر تمام نقاط زمين وجود ندارد، بلكه در آنها كلمه مطلق ارض آمده كه به طور عادي بر سرزمين زندگي قوم نوح حمل ميشود و قرينه نيز بر اين معنا وجود ندارد؛ چنان كه خداي تعالي از قول نوح ميفرمايد:
«رب لاتذر علي الارض من الكافرين ديّاراً»؛كه بار خدايا در روي زمين از كافران كسي را باقي نگذار. با توجه به زندگي نوح در آن سرزمين و زندگي كافران در آنجا به معناي آن سرزمين خاص گرفته ميشود. اگر چه در روايتي آمده است كه طوفان نوح تمام زمين را گرفته مگر خانه كعبه.[2]
اين را نيز ميتوان بر همان سرزمين زندگي قوم نوح و سرزمينهاي مجاور معنا كرد. زيرا بر اساس آيه قرآن كه ميفرمايد نوح از هر كدام از حيوانات يك جفت را در كشتي جاي داد،[3] نميتواند شامل همه حيوانات روي زمين باشد؛ زيرا در روي زمين هزاران نوع از حيوانات زندگي ميكنند.
و جاي دادن آنها در يك كشتي امكان پذير نميباشد. و نيز در داستان حضرت نوح چه در قرآن و روايات تصريحي به اينكه ايشان از هر نوع حيوان در كشتي آورده باشد به چشم نميخورد بلكه بيشتر سخن از حيواناتي به ميان آمده كه در سرزمينهاي خاور ميانه زندگي ميكردند و مردم آنها را ميشناختند.[4] بدين ترتيب ميتوان گفت كه به احتمال زياد طوفان نوح مربوط به سرزمين زندگي قوم نوح و سرزمينهاي مجاور آن ميشده است. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ابن واضح، تاريخ يعقوبي، موسسه الاعلمي للمطبوعات بيروت، ج 1، ص 40، 1413. [2] . علامه مجلسي، حيات القلوب، ج 1، نشر سرور، چ دوم، 76، تهران، ص 271. [3] . سوره نوح، 26 و 27؛ هود، 40؛ قمر، 11 و 13؛ هود، 44. [4] . علامه مجلسي، پيشين، ص 258؛ و علامه طباطبايي، الميزان، ج 10 انتشارات اسلامي، ص 394؛ مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 9، نشر دار الكتب الاسلاميه، 74، ج 14، تهران، ص 102؛ محمد لاريجاني،داستان پيامبران، نشر اطلاعات، ج اول، 80، تهران، ص 150؛ قصص الانبياء از آدم تا خاتم، آيت الله سيدنعمت الله جزايري، ص 148.
سوال: دلیل خدا از اینکه زمین و آسمان را به وجود آورده چیست؟
پاسخ: در رابطه با هدف از آفرینش زمین و آسمان باید گفت: یک وقت منظور ما از آسمان و زمین، آسمان اوّل است که بر سر ما سایه انداخته است. " وزینا السماء الدنیا بزینه الکواکب "، یک وقت هم همه ی آسمان هاست یعنی هفت آسمان و باز یک وقت سوال از این است که خداوند چرا این کار را کرد؟ یعنی هدف فاعل چه بود؟ یک وقت هم اینکه، هدف از انجام این کار چه بوده؟
در مورد سوال اول عرض می کنم که اگر مراد این زمینی است که ما درآن زندگی می کنیم و این آسمان باشد، اینها مقدمه پیدایش انسان هستند. خداوند چون بنا داشته انسان را خلق کند، زمین و آسمان را خلق کرد که این دو با هم امکان زندگی را برای انسان میسر می کند.
ما در قرآن آیاتی داریم که به این مطلب تصریح دارد:
" وجعلنا لکم ما فی السماء والارض و خلقنا کم ما فی السموات والارض وسخر لکم ما فی السماء و الارض"
این آیات در قرآن حکایت از این دارد که خداوند آسمان و زمین را برای انسان خلق کرده و اینها مقدمه آفرینش انسان بوده، بعد هم که زمین خلق شد آن وقت انسان را به عنوان خلیفه خودش بر روی زمین آفرید.
"انّی جاعل فی الارض خلیفة " خداوند به فرشتگان می فرماید: من بنا دارم بر روی زمین خلیفه ای قرار بدهم که همین آدم که انسان است، باشد.
اما اینکه حالا هدف خود خداوند متعال چه بوده؟ پاسخش را در مقاله " چرا خدا ما را خلق کرد ؟ "عرض کرده بودیم که از نظر حکما در واقع آفرینش تجلی صفات خداست. خدا چون خداست خلق می کند. چون فیاض است، چون خلاق است، چون واجب الوجود است افاضه وجود می فرماید و از نظر متکلمین هم فلسفه آفرینش و هدف از آفرینش به فعل بر می گردد، چون انسان نیاز به زمین دارد خدا برای او زمین خلق می کند. چون انسان آسمان می خواهد خداوند برایش آسمان خلق می کند، خورشید خلق می کند، ماه خلق می کند، نه این که خدا نیاز به خورشید و ماه و ستارگان و زمین داشته باشد. پس اگر مراد از این سوال هدف خداوند باشد که دو تا پاسخ دادیم:
یکی پاسخ متکلمین که:
من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم
یکی هم پاسخ حکما که اصولاً خدا چون خداست اقتضاء خدائیش می شود آفرینش.
با توجه به این که این سوال را ما مخصوصاً این بخش اخیرش را قبلاً مفصل توضیح داده بودیم ( در مقاله چرا خدا ما را خلق کرد ؟ ) تصور می کنم تا همین مقدار کافی باشد برای اطلاعات بیشتر به آن مقاله مراجعه کنید .
اما در رابطه با بخش اول برای اینکه مطالعه ای هم در این زمینه بشود، می توان به آیات وتفسیر آن مراجعه کرد مثلاً در سوره بقره ما دو مورد داریم که راجع به همین مسئله بحث کرده که خداوند آسمان و زمین را برای انسان خلق کرده است.
یکی دیگر از حکمت های آفرینش این است که وقتی که شخص عظمت آسمان ها را می بیند به خدا باوریش خیلی کمک می کند. کانت یک جمله ای دارد می گوید: دو چیز باعث حیرت من شد یکی آسمان پرستاره بالای سرم، یکی قانون اخلاقی درون من.
مدتی پیش هم اعلام کرده بودند که ستاره ای در بیرون از کهکشان راه شیری کشف شده که قطرش بیش از کهکشان راه شیری است. یعنی چند میلیارد سال قطر آن است. همه اینها انسان را به نوعی حیرت و به نوعی عظمت خلقت، می کشاند و به خداشناسی انسان را نزدیکتر می کند.
همه این سوال ها این است که چرا؟ چرا خداوند این مجموعه با عظمت را خلق کرده؟
خلاصه سخن: خداوند چون بنا داشته انسان را خلق کند ، زمین و آسمان را خلق کرد که این دو با هم امکان زندگی را برای انسان میسر می کند و اینها همه مقدمه آفرینش انسان بوده از سوی دیگر آفرینش تجلی صفات خداست. خدا چون خداست خلق می کند و آفرینش و هدف از آن در واقع به فعل بر می گردد، چون انسان نیاز به زمین دارد خدا برای او زمین وآسمان را خلق می کند.
نماز جواد الائمه برا ی رفع گرفتاریجواد الائمهاین نماز دو رکعت است که در هر رکعت یک مرتبه سوره «حمد» و هفتاد مرتبه سوره «توحید» را مى خوانى و پس از پایان نماز مى گویى:
اى خدا اى پروردگار ارواحى که از این جهان فانى رفته و اى پروردگار اجساد پوسیده از تو مى خواهم به حق فرمانبرى آن ارواح که بسوى اجساد خود بازگردند و به حق فرمانبرى اجسادى که با رگهاى خود پیوند شوند و به حق فرمان نافذت در میان آنها و گرفتن حقت از ایشان و در آن حال که خلائق در برابرت به انتظار صدور حکم و امیدوار برحمتت و خائف از عقاب تواند درود فرست بر محمّد و آل محمّد و نور و روشنى در دیده ام و یقین در دلم قرارده و ذکرت را شب و روز بر زبانم جاری ساز و عمل صالح روزى من گردان.
منبع: جمال الاسبوع، صفحه ۲۷۸ و بحارالانوار، جلد ۸۸، صفحه ۱۸۹ (با اندکى تفاوت).
سوال 1- آیا درست است که شیعیان امام علی(ع) بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند؟
پاسخ: در برخی اخبار آمده است که شیعیان اهل بیت(ع) محاسبه می شوند ولی کسانی که مسئولیت حسابرسی آنان را بر عهده دارند ائمه(ع) هستند که برای آنان تقاضای بخشش کرده و وارد بهشتشان می کنند. حدیثی که از امام رضا(ع) روایت می کنند از جمله ی این اخبار است:« اگر روز قیامت حسابرسی شیعیان را به ما محول کردند هر کس دادخواهی اش بین او و خدایش بود در امر او داوری می کنیم و خدا هم خواسته ی ما را اجابت می کند. هر که دادخواهی اش با مردم بود برای وی تقاضای بخشش می کنیم و مردم هم او را به ما می بخشند و هر که دادخواهی اش بین او و ما بود، ما از هر کس دیگری به بخشش شایسته تریم و از او در می گذریم.
سوال 2-چگونه به بالاترین درجات تشیع دست پیدا کنیم؟ پاسخ: رسیدن به بالاترین درجات تشیع، با تقوا، عمل صالح، پیروی از اهل بیت و مودت و ولایت آنان و برائت از دشمنان آنان، همچنین زنده نگاه داشتن دستوارت آنها و عمل بدان امکان پذیر است. دستوراتی که آنان به شیعیانشان در جمیع احوال فرمودند همچون تقیه و امثال آن... و همچنین ولایتمداری نسبت به فرزندان آنها و مواظبت نسبت به عبادات، دوری از گناهان و قدم نگذاشتن در وادی شبهات و امثال آن.
سوال 3-در روایات داریم که « هر کس چهل شبانه روز اعمالش را برای خدا خالص کند چشمه های حکمت بر قلب و زبانش جاری می شود» نشانه های رسیدن به این درجه از اخلاص چیست؟
پاسخ: روشی وجود دارد که عرفا برای رسیدن به اخلاص طی چهل روز از آن استفاده می کنند و عبارت است از: مشارطه( با خود شرط کردن)، مراقبة( نظارت بر اعمال) و محاسبه(از خود حساب کشیدن).
کسی که می خواهد به این مقام ستایش شده دست یابد، باید هر صبح با خودش شرط کند که گناهی انجام ندهد یا از برخی مکروهات دوری کند. سپس از صبح تا شام بر نفس خود نظارت کند و هنگامی که سر بر بالین نهاد خود را محاسبه کند پس اگر در پایبندی به شرط هایش موفق بود حمد خدای را به جا آورد و اگر در شرطش خللی وارد شد استغفار کند و از صبح دیگر که برمی خیزد مجدانه در رعایت شرط بکوشد. پس چهل روز متوالی این کار را انجام دهد امید است کسی که به این شروط پایبند است به مقام محمودی که در نظر داشت برسد و شایسته است هدفش از این اعمال کسب رضای خدا باشد نه تنها رسیدن به درجاتی از علم و حکمت.
اگر بخت دختری را بسته باشند و خواستگار بیاید و کارها درست نشود و یا دختری دم بخت باشد سوره مبارکه طه را رو به قبله به آب پاکی بخواند و آن آب را برسر خود بریزد و در صورت تمایل تا 21 روز سوزه طه را هرروز بعد از نماز یک بار بخواند خیلی زود به خواست خدا خواستگار برایش خواهد آمد.
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا (سوره طه آیه ۱۰۷و۱۰۶و105) برای رفع دانه ها و جوش های صورت این آیه را خوانده و دم کند(برای خود یا کسی که دانه صورت داشته باشد فوت کند) یا بر روغن بابونه و یا روغن بنفشه خوانده و روغن ها را بمالد.
دعا برای از بین بردن لکه های صورت:
فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ(سوره تغابن آیه 3) این آیه را 21 بار بر روی عرق لیمو(ازعطاری ها می توان تهیه نمود)خوانده موقع خواب از این عرق بر چهره بمالد و صبح با آب نیم گرم بشوید تا 21 روز.ان شالله تمام لکه های صورت بر طرف خواهد شد.
زیبایی صورت:
بعد از هر نماز دست را برای دعا بالا برده(تا روبروی سینه) «یا جمیل» را 7 مرتبه خوانده و بر چهره بمالد به برکت این دعا چهره زیبا می گردد
سعی کنید همیشه وضو داشته باشید تا چهره ای شفاف و روشنی داشته باشید.
امام صادق (ع) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد! 1- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (آل عمران ایه 171) پناه نمی برد.در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید. 2- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره انبیاء آیه 87) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه 88) 3- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه 44) ... پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه 45) 4- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
شخصی پیغمبر (ص) را در خواب دید. عرض کرد: دعایی به من تعلم فرما تا دلم زنده شود. حضرت فرمود: دعای زیر را بخوان و سپس سه مرتبه صلوات بفرست. «یا حی یا قیوم یا لا اله الا انت اسالک ان تحیی قلبی» «ای زنده، ای قائم به ذات خوی، ای کسی که معبودی جز تو نیست. از تو می خواهم که دلم را زنده نمایی.»
امام صادق (ع) فرموده است: «اگر کسی بداخلاق شد، در گوش او اذان بگویید.» دعا برای دفع فال بد رسول اکرم (ص) فال خوب زدن را دوست می داشت، و فال بد زدن را خوش نداشت و می فرمود: هر کس چیز ناخوشایندی دید که به نظرش بد جلوه می آید این دعا را بخواند. «اللهم لا یوتی الخیر الا انت، و لا یدفع السیئات اانت و لا حول و لا قوه الا بک» «خدایا! خوبی را کسی جز تو نمی دهد، و بدیها را کسی جز تو دفع نمی کند، و هیچ جنبش و نیرویی نیست مگر به کمک تو.»
زندگینامه شیخ محمد تقی شوشتــــری علامه شيخ محمد تقي شيخ شوشتري، فرزند شيخ محمدكاظم، فرزند شيخ محمدعلي، فرزند آيت اللـه شيخ جعفر شوشتري، در سال 1320هـ.ق(1281 خورشيدي) در نجف اشرف متولد شد و در سن 7سالگي خانواده ايشان به شوشتر بازگشتند. مقدمات و سطح را نزد اساتيدي چون مرحوم سيد حسين نوري، سيد محمد علي امام و سيد علي اصغر حكيم گذراندند. پس از آن نيز با استفاده از كلاس درس اساتيدي چون آيت ا... محمدتقي شيخ الاسلام و آيت ا…سيد مهدي آل طيب و پدر خود، به درجه اجتهاد رسيدند. ايشان در سال 1314شمسي، براي مخالفت با كشف حجاب، جلاي وطن كرده به عتبات مهاجرت نمودند و درحوزه هاي علميه نجف و كربلا به كسب علوم ومعارف اسلامي ادامه دادند. علامه در شرح زندگي خود مي گويند: «محل تولد بنده نجف است، والدين مادرم اهل كرمان بودند در نجف ساكن و مجاور شده بودند و مادر بنده در نجف متولد شد. پدرم نزد آقا سيد محمد كاظم يزدي و آخوند ملا كاظم خراساني، مشغول تحصيل بود و سپس به شوشتر آمدند.
مدت كمي از زندگي ما در شوشتر نگذشته بود كه والده بنده فوت شد و بعد از مرگ والده نزد چندتن از آقايان مثل آقا سيد حسين نوري و آقا سيد مهدي آل طيب و…مشغول درس خواندن شدم. زماني كه دوران بي حجابي در ايران آغاز شد روزي كه داشتند زنها را با طبل و علم كشف حجاب مي كردند بنده به عراق رفتم و حدود شش سال در آنجا ماندم، درعتبات كه بودم قاموس الرجال در دو جلد نوشتم، بعد چهار جلد شد، بعد مرتباً بر مطالبش اضافه كردم» وي در ادامه شرح حال خود مي گويد: «درعتبات كه بوديم كفران نعمت زياد مي شد، در مساجد و جاهاي ديگر نان و چيزهاي ديگر مي ريختند، من هم گاهي از آن نان به منزل مي بردم و ديگر نان نمي خريديم و با پول نان كتاب مي خريدم.» علامه شيخ در سال 1320شمسي پس از سپري شدن دوران حكومت رضا شاه، به شوشتر بازگشتند و ضمن تدريس علوم اسلامي به تحقيقات خود نيز ادامه داده و طي 96 سال عمر پر بركت خويش آثار متعددي به جهان علم و ادب عرضه داشتند. سرانجام صبحگاه روز 29/2/1374 مصادف با 19ذيحجه 1416قمري دعوت حق را لبيك گفته و درتاريخ 31/2/1374 پيكر مطهرشان با حضور انبوه مسلمانان مخلص و با ايمان كه از جاي جاي اين سرزمين پهناور گرد آمده بودند، با شكوه و جلال و صف ناپذيري تشييع گرديد و در كنار بقعه سيد محمد گلابي، در شوشتر به گنجينه خاك سپرده شد. هم اكنون منزل شخصي علامه وقف كتابخانه آستان قدس رضوي مي باشد و آثار گرانبهايش نيز در اين كتابخانه و لوازم شخصي ايشان در اتاق شخصيش به همان صورت نگهداري مي شود و مرقد مطهرش هر روز پذيراي تعداد زيادي از زائرين مشتاق و دوستداران ايشان مي باشد. همچنين همه ساله هفتم محرم، هيأت هاي عزاداري ضمن عزاداري براي سرور و سالار شهيدان به سمت مرقد علامه شيخ(ره) روانه شده و ياد آن محبّ اهل بيت را گرامي مي دارند. تالیفات شیخ محمد تقی شوشتــــری -قاموس الرجال؛ مهمترين تأليف علامه شيخ مي باشد كه در 14 جلد نوشته شده و ايشان را به «صاحب قاموس الرجال» مي خوانند. -النجعة في شرح اللعمه -بهج الصباغه في شرح نهج البلاغه -آيات البينات في حقيه بعض المنامات -الاربعون حديثا -رساله در محاكمه بين شيخ صدوق و شيخ مفيد در يك مسأله كلامي -الرساله المبصره في احوال البصيريه -قضاء اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب(ع) -الاوائل -البدايع -رساله في تواريخ النبي و آلال -اخبار الدخيله -مقدمه توحيد مفضّل و چندين كتاب خطي منتشر نشده
فرشتگان، آفریده های خداوند یکتا هستند که در آفرینش آن ها، شگفتی های بسیاری هست و بیشتر انسان ها از آن آگاهی ندارند. آنها موجوداتى هستند مخلوق خدا و واسطههایى بین او و بین عالم مشهود، که خداوند آنان را موکل بر امور عالم تکوین و تشریع کرده است. قرآن کریم کارهای فراوانی را برای فرشتگان برشمرده است؛ وساطت در نزول وحی و ابلاغ پیام الهی به پیامبران، تدبیر امور عالم و وساطت در وصول فیض الهی به مخلوقات، استغفار و شفاعت برای مۆمنان و امداد آنان، لعن کافران، ثبت اعمال بندگان و قبض روح آنان در هنگام مرگ از جمله مأموریت های الهی است که فرشتگان آنها را اجرا می کنند.
فرشتگان عبادت کننده امام علی (علیه السلام) در خطبه اول نهج البلاغه پس از بحثی که درباره آفرینش آسمان ها و چگونگی پیدایش جهان مطرح فرموده اند به سراغ آفرینش موجوداتِ آسمان و فرشتگان عالم بالا می رود و به اقسام فرشتگان پرداخته آنها را به چهار گروه تقسیم می فرماید: "ثُمَّ فَتَقَ مَا بَیْنَ السَّمواتِ العُلاَ، فَمَلاَهُنَّ أَطْواراً مِنْ مَلائِكَتِهِ: مِنْهُمْ سُجُودٌ لاَیَرْكَعُونَ، وَرُكُوعٌ لاَ یَنْتَصِبُونَ، وَصَافُّونَلاَ یَتَزَایَلُونَ وَمُسَبِّحُونَ لاَ یَسْأَمُونَ، لاَ یَغْشَاهُمْ نَوْمُ العُیُونِ، وَلاَ سَهْوُ العُقُولِ، وَلاَ فَتْرَةُ الاَبْدَانِ، ولاَ غَفْلَةُ النِّسْیَانِ."(1)
نخست به مجموعه ای از فرشتگانى که کارشان عبادت است اشاره می کند و آنها را نیز به چند گروه تقسیم می کند:
1ـ «گروهى که پیوسته در حال سجدهاند و رکوع نمى کنند»
2ـ «و گروهى که همواره در رکوعند و قیام نمى کنند»
3ـ «و گروهى که پیوسته در حال قیامند و هرگز از این حالت جدا نمى شوند»
4ـ «و گروه دیگرى که پیوسته در حال تسبیح خدا هستند و هرگز خسته نمى شوند»
فلسفه خلقت فرشتگان عبادت کننده احتمالا آن است که انسانها به عبادت خویش مغرور نشوند و بدانند که اگر به فرض محال او نیاز به عبادت می داشت، فرشتگان عالم بالا در همه جا مشغول عبادتند تا بندگان زمینى تصوّر نکنند عبادت کردن یا نکردن آنها اثرى در کبریایى او می گذارد و اگر همگى آنها کافر گردند بر دامن کبریاى او گردى نمى نشیند: «إِنْتَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ».(2) سپس به اوصاف این مجموعه از فرشتگان پرداخته، می فرماید: «نه خواب چشمان، آنها را می پوشاند و نه عقل آنها گرفتار سهو و خطا می شود، نه بدن آنها سستى می گیرد و نه غفلت نسیان بر آنان عارض می گردد» (لا یَغْشاهُمْ نَوْمُ الْعُیُونِ وَلا سَهْوُ الْعُقُولِ وَلا فَتْرَةُ الاَبْدانِ وَلا غَفْلَة النِّسْیانِ). به عکس انسانها که اگر برنامه عبادتى را تکرار کنند، به طور تدریجى گرفتار این حالات می شوند، کم کم خواب چشمانشان را فرا می گیرد، بدن سست می شود و سهو و نسیان عارض می گردد. ولى ملائکه عبادت کننده، هرگز گرفتار این حالات نمى شوند.
«گروهى از آنان امناى وحى خدا و زبان گویاى او به سوى پیامبران و پیوسته براى رساندن حکم و فرمانش در آمد و شد هستند» در واقع آنها واسطه میان پروردگار و پیامبران و ترجمان وحى او هستند. از این تعبیر استفاده می شود که تنها جبرئیل (علیه السلام) نیست که سفیر وحى خداست. او در حقیقت رئیس سفراى الهى است.
چنانچه از مجموعه آیات و روایات این مقدار بر می آید که فرشتگان مراتب و مدارج مختلفی دارند و گروهی در زمره کارگزاران گروه دیگر به شمار می آیند. فرشته قبض روح (عزرائیل) نیز مأمورانی از میان دیگر فرشتگان دارد.(4) برخی روایات نیز گویای آن اند که در میان فرشتگان، جبرائیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل از جایگاه ویژه و بلندی برخوردارند.
حافظان بندگان سپس به مجموعه سوّم از فرشتگان اشاره کرده، می فرماید: «گروهى از آنان حافظان بندگان اویند و دربانان بهشتهاى او» (وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبادِهِ وَ السَّدَنَةُلاَبْوابِ جِنانِهِ).
حاملان عرش الهی سپس به مجموعه چهارم از فرشتگان بزرگ که حاملان عرش الهى هستند اشاره کرده، می فرماید: « گروهى از آنان (آن قدر عظیم و بزرگند که) پاهایشان در طبقات پایین زمین، ثابت و گردنهایشان از آسمان بالا، گذشته است و ارکان وجود و پیکرشان از کرانه هاى جهان بیرون رفته و شانههاى آنها براى حفظ پایههاى عرش خدا آماده و متناسب است»(وَمِنْهُمُالثّابِتَةُ فِى الاَرَضینَ السُّفلى اَقْدامُهُمْ وَ المارِقَةُ مِنَ السَّماءِ الْعُلْیا اَعْناقُهُمْ وَ الْخارِجَةُ مِنَ الاَقْطارِ اَرْکانُهُمْ وَالْمُناسِبَةُ لِقَوائِمِ الْعَرش اَکْتافُهُمْ).
آن گاه به بیان اوصافى از آنها پرداخته، می افزاید: « چشمهاى آنها در برابر عرش او فرو افتاده و در زیر آن بالهاى خود را به خود پیچیده و میان آنها و کسانى که در مراتب پایینترند، حجابهاى عزّت و پردههاى قدرت زده شده است» (ناکِسَةدُونَهُ اَبْصارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِاَجْنِحَتِهِمْ مَضْرُوبَة بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ اَسْتارُ الْقُدْرَةِ).
در مورد اصناف فرشتگان، آن چه در آیات و روایات آمده این است که فرشتگان دارای اصناف و انواعی هستند که چهار گروه عمده آنان ها، همین ها هستند که در کلام امام علی (علیه السلام) آمده است. امّا در آیات به اصنافی از فرشتگان از جمله «مأموران عذابِ امت های سرکش، امدادگرانِ مومنان، مدبّرات امر و گیرندگانِ ارواح» نیز اشاره شده است.
کلام آخر: فرشتگان الهی واسطههاى بین خدا و عالم مشهود هستند؛ آنها کارگزاران الهی محسوب می شوند. در کلام امیرالمۆمنین علی(علیه السلام) به چند صنف آنها اشاره شده است: گروهی پیوسته به عبادت خداوند مشغولند و گروهی واسطه های وحی الهی هستند؛ گروهی دیگر نگهبانان بهشت و حافظان بندگانند و آخرین گروه نیز حاملان عرش الهی هستند.
روايت شده كه مردى خدمت حضرت اميرالمومنين عليه السلام شكايت كرد از دير شدن جواب دعايش فرمود چرا نمى خوانى دعا سريع الاجابه را پرسيد كه آن كدام دعا است فرمود بگو:
سید علی آقا قاضی در یکی دیگر از نامه هایش چنین می نگارد: « بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!
و به جهت تسهیل این معنی چند چیز دیگر به سر کار بنویسد بلکه از آنها استعانتی بجوئی:
اول ـ بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرائض خمسه و سائر فرائض در احسن اوقات؛
و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد؛
و تسبیح صدیقه طاهره ـ صلوات الله علیها ـ بعد از هر نماز؛
و خواندن آیه الکرسی ـ کذلک ـ ؛
و سجده شکر و خواندن سوره « یس » بعد از نماز صبح؛
و « واقعه» در شبها؛
و مواظبت بر نوافل لیلیه؛
و قرائت مسبّحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضاً بعد از صلاة عصر؛
و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: « لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی أن یحضرون إن الله هو السمیع العلیم. »
« مرحوم قاضی به همه سفارش می کردند این ذکر را قرائت کنند: استغفر الله الذی لا اله الا هو من جمیع ظلمی و جوری و إسرافی علی نفسی و أتوب إلیه: از خداوند که معبودی جز او نیست به خاطر تمامی ظلم ها و گناهانم و ستمی که بر خود روا داشته ام طلب بخشش می کنم و به سوی او باز
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) به على(علیه السلام) فرمود: اى على ؛ جبرئیل به من گفت: آرزو داشتم بخاطر انجام هفت كار از جنس بشر باشم تا بتوانم آنها را انجام دهم:
1ـ در نماز جماعت شركت كردن.
2ـ همنشینى با علما.
3ـ اصلاح و آشتى برقرار كردن بین دو نفر كه با هم قهر هستند.
4ـ محبت و نوازش نمودن نسبت به یتیمان.
5ـ عیادت مریض نمودن.
6ـ تشییع جنازه كردن.
7ـ در موسم حجّ به حاجیان در مكه آب دادن.
بعد پیامبراكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) به على(علیه السلام) مى فرماید: یا على در انجام این امور جدّى و كوشا باش.
برخی افراد تا کسب و کاری برای زندگی شان پیدا نکرده اند و به مشکلی خورده اند ، تسبیح به دست می گیرند و جانماز پهن می کنند ، به جمکران می روند ، نذرمی کنند ، التماس می کنند اما همین که به نان و نوایی رسیدند ، صندلی و میزی تصاحب کردند ، آنقدر بی ظرفیت می شوند که نه خدا را می شناسند و نه رسولش را ، نه راه مسجد را یاد دارند ونه حتی وضو گرفتن و نماز خواندن را !
اینان اینقدر بی جنبه هستند که حتی توانایی مواجه شدن با چند وُلت از نعمت های خدا را ندارند ، بیچارگانی که در یک حوض چند متری غرق می شوند ، چه رسد به رودخانه و دریا !
ما باید بندگی را ازسلیمان یاد بگیریم . او که ثروت و قدرتش به جایی رسید که به فرموده ی قرآن ، برای هیچ کس دیگر میسّر نشد ، تا آنجا که دریاها ، آسمان ها ، و جنّ و پرندگان همه مسخّر وی شدند.
او در متن قدرت غرق نشد ، زیرا از نعمت ها و ثروتش پلی به سوی خدا باز کرده بود .
سلیمان به جایی رسید که خداوند از او به نیکی و زیبایی یاد میکند و می فرماید : " سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ."
خدا سلیمان، ثروتمند عالم را پسندیده است و از او به خوبی یاد می کند .
چه شد که سلیمان با آن همه ثروت و دارایی امضای تأیید را از خداوند گرفت؟!
آری امضای خدا در کارنامه ی خوبان بی حساب نیست ، سلیمان مهر تأیید گرفت ، زیرا او أوّاب است . أوّاب به سرمایه و دارایی به عنوان هدف نگاه نمی کند ، بلکه آن را وسیله و اسباب می داند
زنبور عسل را نیز أوّاب می گویند ؛ چرا که زیاد می رود و باز می گردد . تلاش و کوشش می کند ، اما باز می گردد و در هر بازگشت ، شهد و سرمایه ای با خود می آورد و با آن عسل دست و پا می کند.
کوچکتر که بودیم ، برای خرید نان که روانه ی خیابان می شدیم ، در راه به هر چیز زیبا و زرق و برق داری برخورد می کردیم ، ماتمان می برد . ما برای خرید رفته بودیم و جمعی منتظر خرید ما بودند ، اما بی خیال سرگرم مسائل دیگر می شدیم و گاهی هم به جای خرید نان ، آنها باید به دنبال ما در خیابان ها می آمدند .
اما اوّاب این گونه نیستند . می رود و باز می گردد ، سرمایه اش را بیهوده مصرف نمی کند . پا در هر راهی نمی گذارد ، چشم به هر چیزی نمی دوزد ، بلکه او به دنبال کاری است ، ودر تمام مسیر این کار را فراموش نمی کند .
سلیمان به سوی خدا زیاد روی می آورد ، یادش نمی رفت برای چه در حرکت است ، مقصدش را فراموش نمی کرد ، اسب های گران قیمت ، خانه ها و برج های سر به فلک کشیده ، زرق و برق دنیا او را با خود نمی برد،4 بلکه سلیمان ، این دارایی ها را با خود همراه کرد و به سوی خدا برد و شهد و سرمایه اش را در کندوی عبودیت جمع کرد .
پس بیایید سلیمان و أوّاب زمانه باشیم ، تا خداوند با دیدن ما به فرشتگانش افتخار کند ، و همچون سلیمان کندویی از عبودیّت و اطاعت بسازیم .
هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981 میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت،ازمصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون را برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل کند.
جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.
رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.
تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعت ها تحقیق بر حسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد، باقی مانده در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.
حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد وقتی دید نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است و از خود سئوال می کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال 1898 میلادی و تقریبا در حدود 200 سال قبل کشف شده است،در حالی که قرآن مسلمانان قبل از 1400 سال پیدا شده است؟!
چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیج انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئوله نمی گذرد؟!
و آیا ممکن است محمد(ص) هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته؟ پروفسور موریس بوکای تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.
پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر بازگرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر کشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر ذر مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و آیه 92 سوره یونس را برای او تلاوت نمود.
این آیه او را بسیار تحت تاثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد: من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد. و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد ( لایاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنریل من حکیم حمید).
فالیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلفک ءایه و ان کثیرا من الناس عن ءایتنا لغفلون/92-یونس
پس امروز بدن و جسد(بی جان تو را ) از امواج رهایی می بخشیم به این دلیل که برای آیندگان نشانه ای از سرانجام گناه باشی تا افراد ظالم از تو عبرت گرفته و دست از ستم خود بکشند و افراد مومن برا ایمانشان افزوده شود و با اراده محکم تری براساس اعتقادات خویش عمل کنند، اما بسیاری از مردم از آیات و نشانه های ما غافلند.
گویند از حضرتامیرالمؤمنین(ع) منقول است هرگاه مشکلی مرا پیش آمد این کلمات بر سه پاره کاغذ مینوشتم و در آب روان میانداختم. آن مشکل حل میشد و کلمات این است.
هر کس آیه م بارکه و من یتق الله تا آخر آیه ۳ سوره طلاق را سه مرتبه بعد از نمازهای واجب یا سه مرتبه صلوات در اول آن و سه مرتبه صلوات در آخر آن بخواند موجب وسعت رزق خواهد بود. ان شاء الله.
اهل سلوک گویند: به وقت خواب لازم است انسان مراقبتهای لازم را در مورد خود به کار گیرد، تا موهبتهای بزرگی که در همین خواب برای انبیاء و اولیاء حاصل می شده است، به او عنایت شود.این دستورات عبارتند از: