نام های پر برکت خداوند وتاثیرات روح بخش

آشنایی با کلام خداوند و نام های پربرکت

صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 26 صفحه بعد

 

سوره اخلاص, فضیلت سوره اخلاص,سوره توحید,فضیلت سوره توحید

توحید، مرز میان ایمان و کفر است و ورود به قلعه ایمان بدون اقرار به توحید ممکن نیست. اولین سخن پیامبر کلمه توحید بود: «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا».

شعار توحیدی «لا اله الا اللّه» از سه حرف (الف، لام و ها) ترکیب شده و ذکری است که در گفتنش حتی لب تکان نمی‌خورد ولی عملش تا اطاعت از رهبری معصوم و جانشینان آنان ادامه دارد؛ زیرا شرط توحید طبق فرمایش امام رضا علیه السلام ایمان به امام معصوم علیه السلام و اطاعت از اوست.

سوره اخلاص
در این مقاله مطالبی را در ارتباط با سوره توحید تقدیم شما عزیزان می کنیم:

شناسنامه خداوند، سوره ی مبارکه توحید (قل هو الله أحد) است که در آن از توحید پروردگار و یگانگی او سخن به میان آمده است؛ همان‌طور که در روایات متعددی از معصومان (علیهم السلام)، از آن با عنوان «نسبة الربّ» یاد شده است (الکافی، ج 1، ص 91)؛ مانند این‌که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «... سوره توحید بیانگر نسبت (شناسنامه‏) پروردگار عزّوجلّ است». (من لا یحضره الفقیه ج 1، ص 470)

همچنین برای سوره «قل هو الله احد» نام‌هایی مانند «اخلاص» و «ولایت» نیز نقل کرده‌اند. و البته چون این سوره شامل خالص‌ترین عقاید توحیدی است، از این رو سوره توحید و اخلاص نام گرفته است.
 
توحید چیست؟
توحید، مرز میان ایمان و کفر است و ورود به قلعه ایمان بدون اقرار به توحید ممکن نیست. اولین سخن پیامبر کلمه توحید بود: «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا».

شعار توحیدی «لا اله الا اللّه» از سه حرف (الف، لام و ها) ترکیب شده و ذکری است که در گفتنش حتی لب تکان نمی‌خورد ولی عملش تا اطاعت از رهبری معصوم و جانشینان آنان ادامه دارد؛ زیرا شرط توحید طبق فرمایش امام رضا علیه السلام ایمان به امام معصوم و اطاعت از اوست.

در سفری که امام رضاعلیه السلام با اجبار مأمون وادار به هجرت از مدینه به مرو شد، در مسیر راه وقتی به نیشابور رسید، مردم دور آن حضرت جمع شدند و از او هدیه و رهنمود خواستند.

امام رضاعلیه السلام فرمود: پدرم از پدرش و او از اجدادش و آنان از پیامبر خدا نقل کردند که خداوند فرموده است: «كلمة لا اله الا اللّه حصنى فمن دخل حصنى أمن من عذابى: توحید، قلعه من است و هر كس داخل این قلعه شود از قهر من در اَمان است.»

آنگاه امام رضا علیه السلام فرمود: البتّه توحید شروطی دارد و من (که امام حاضر هستم) شرط آن هستم، یعنی توحید بی‌ولایت پذیرفته نیست.

در زمان غیبت امام معصوم نیز، بنا بر فرمان خودشان باید به سراغ فقهای عادلی که از هوی و هوس دورند، برویم.

بنابراین توحید کامل، ایمان به یکتایی خداوند، دور کردن فکر و عمل از هر نوع شرک و پیروی از رهبران معصوم در زمان حضور و فقهای عادل در زمان غیبت است.


محتوی و فضیلت سوره" اخلاص"
این سوره چنان که از نامش پیدا است (سوره اخلاص و یا سوره توحید) از توحید پروردگار، و یگانگی او سخن می‌گوید، و در چهار آیه کوتاه چنان توصیفی از یگانگی خداوند کرده که نیاز به اضافه ندارد.

در شأن نزول این سوره از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل شده است که:" یهود از رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) تقاضا کردند خداوند را برای آنها توصیف کند، پیغمبر (صلی الله علیه و آله) سه روز سکوت کرد و پاسخی نگفت، تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد".

در فضیلت تلاوت این سوره روایات زیادی در منابع معروف اسلامی آمده است که حاکی از عظمت فوق العاده آن می‌باشد از جمله:

در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌خوانیم که فرمود: " آیا کسی از شما عاجز است از اینکه یک سوم قرآن را در یک شب بخواند"؟! یکی از حاضران عرض کرد: ای رسول خدا! چه کسی توانایی بر این کار دارد؟! پیغمبر فرمود: اقرۆا قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ:" سوره قل هو اللَّه را بخوانید".

در اینکه چگونه سوره" قُلْ هُوَ اللَّهُ" معادل یک سوم قرآن است؟ بعضی گفته‌اند به خاطر اینکه قرآن مشتمل بر" احکام" و" عقائد" و" تاریخ" است، و این سوره بخش" عقائد" را به طور فشرده بیان می‌کند.


برای سوره «قل هو الله احد» نام‌هایی مانند «اخلاص» و «ولایت» نیز نقل کرده‌اند. و البته چون این سوره شامل خالص‌ترین عقاید توحیدی است، از این رو سوره توحید و اخلاص نام گرفته است

بعضی دیگر گفته‌اند: قرآن سه بخش است" مبدأ" و" معاد" و" آنچه در میان این دو" قرار دارد، و این سوره بخش اول را شرح می‌دهد.

اما به طور کلی این سخن قابل قبول است که تقریباً یک سوم قرآن پیرامون توحید بحث می‌کند و عصاره آن در سوره توحید آمده است.

و در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) می‌خوانیم:" کسی که یک روز و شب بر او بگذرد و نمازهای پنجگانه را بخواند و در آن قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را نخواند به او گفته می‌شود یا عبد اللَّه! لست من المصلین!:" ای بنده خدا! تو از نماز گزاران نیستی"! (" مجمع البیان" جلد 10 صفحه 561)

و امام سجاد علیه السلام فرمود: چون خداوند می‌دانست که در دوره آخر الزمان گروهی دقیق و عمیق خواهند آمد، سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید را نازل فرمود.

تلاوت این سوره به شش سمت، سبب حفظ شدن انسان از خطرات و ایمن شدن از حوادث می‌گردد. (مصباح کفعمی، ص 246)
 
منابع:
تفسیر نمونه ج 27
تفسیر نور
اسلام کوئیست

[ شنبه 12 بهمن 1392برچسب:کدام سوره شناسنامه خداوند است؟,

] [ 20:37 ] [ رضا شاملو ]

[ ]

صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 26 صفحه بعد

 

  دوربین های مخفی را جدّی بگیرید!

 

ما انسان ها تا وقتی که کسیبالای سرمان نباشد و اعمال ما را کنترل نکند ، همیشه می خواهیم که از زیر کارها فرار کنیم یا کارها را به نحو اتم و اکمل انجام ندهیم . نمونه اش همین دوربین های مخفی اسا که نیروی انتظامی چند وقتی است که فعال کرده .از وقتی که این ها فعال شدن ، شهروندان محترم از ترس جریمه شدن هم که شده کمتر خلاف می کنند .


در زمینه ی عوامل معنوی و گناه کردن یا نکردن ما هم داستان همین است ، اگر ما واقعاً یقین صد در صد داشته باشیم که اعمال ما از کوچکترین آن تا بزرگترینش ثبت و ضبط می شود ، حواسمان را خیلی بیشتر جمع می کنیم .مشکل اینجا است که هنوز به این یقین نرسیده یا شاید آگاهی کافی از عواملی که ما را از گناه می تواند باز دارد ، نداریم .

 


عوامل زیادی می تواند نیروی بازدارندگی داشته باشد .


عوامل اعتقادی


ما اگر ایمان داشته باشیم ، یعنی غافل نشویم از اینكه خدا ما را می‌بیند. در عالم دوربین مخفی وجود دارد ، هیچ گاه سمت گناه که هیچ ، به آن فکر یا اشاره هم نمی کنیم . اگر یك راننده در یك جاده بداند كه قدم به قدم پلیس راه دوربین مخفی گذاشته است ، یك راننده بداند كه سرعتی كه دارد ، سرعت روی صفحه ثبت می‌شود و وقتی می‌رود كه ساعت بزند ، آن صفحه نشان می‌دهد. مهم این است که به بودن دوربین مخفی ایمان داشته باشیم .

 


ایمان به حضور خداوند ، عامل دوری از گناه


ایمان به حضور! وقتی ما خودمان در جایی تنها هستیم ، به راحتی وبدون عذر خواهی از کسی سرفه می کنیم ، پایمان را دراز می کنیم اما وقتی در جایی با کسی هستیم ، به دلیل ایمان به حضور او اگر کوچکترین کاری که حتی گناه هم نباشد ، انجام دهیم سریع عذر خواهی می کنیم ، چرا که به حضور او ایمان داریم .

 


علت اینكه امامان در دعاهایشان اینقدر معذرت خواهی می‌كنند ، چون خدا را حاضر می‌بینند . كسی كه خدا را حاضر می‌بیند ، كاری را هم كه گناه نیست ، خیال می‌كند گناه وخطا است ، یعنی نگاهش ، نگاه گناه است .

 


« إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ »1 ، « أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى‏ »2

. « یَرى » ، یعنی خدا می‌بیند . « بِالْمِرْصادِ » ، یعنی خدا در كمین است. « یَعْلَمْ » خدا می‌داند. « شاهدٌ » ، خدا شاهد است . تمام این تعبیرها، برای همین است . خدا می‌بیند . اینها همه نشان از ایمان به حضور خداست. این یك مورد. خدا محیط است، احاطه دارد. خدا خبیر است. خدا رقیب است. رقیب از «رَقَبَ» است . «رَقَبَ» یعنی گردن ! یعنی کسی که گردنش را جلو میاورد که ببیند چه اتفاقی افتاده است .

 


این تعابیری که در قرآن آورده شده ، بی حساب و کتاب نیست . می‌خواهد بگوید هر چه مردم ایمان داشته باشند كه در محضر خدا هستند ، این خودش قوی‌ترین عامل است برای اینكه انسان را از گناه باز دارد .

 


از کسانی که نسبت به اعمال ما اطلاع دقیق دارد ، خودمان هستیم .خودمان هم می‌دانیم كه چه كرده‌ایم . قرآن می‌فرماید كه « شَهِدْنا عَلى‏ أَنْفُسِنا» ، « شَهِدُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِم.»

 


آگاهی پیامبر و معصومان از كارهای مردم


ایمان به علم و آگاهی پیامبر! ما باید بدانیم كه پیغمبر هم می‌داند . چون قرآن می‌فرماید كه « إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِدا ؛ تو را فرستادیم که شاهد و گواه بر اعمال باشی . » 3

 


« جعَلْناكُم‏ أُمَّةً وَسَطا لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاس‏ ؛ این آیه‌ی قرآن است. شما را امت وسط قرار دادیم تا شاهد بر مردم باشید .»4

 


در اینجا گفته شد هامت وسطی که شاهد باشد . حال آیا منظور از امت ما هستیم ؟! در جواب باید بگویم ، خیر چرا که شاهد باتید دو ویژگی داشته باشد : 1- عدالت .2- علم . چه کسی می تواند هم شاهد باشد و علمش به گونه ای باشد که از همه ی کارهای مردم خبر داشته باشد تا بتواند شهادت بدهد ؟!

 


طبق روایاتی که داریم ، منظوراز امت ، بعضی از امت ، یعنی اهل بیت پیامبر (ص) است .

 


آگاهی انسان از گذشته و حال خود

 


از کسانی که نسبت به اعمال ما اطلاع دقیق دارد ، خودمان هستیم .خودمان هم می‌دانیم كه چه كرده‌ایم . قرآن می‌فرماید كه « شَهِدْنا عَلى‏ أَنْفُسِنا» ، « شَهِدُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِم.»5

 


در جای دیگرقرآن می‌گوید: « بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصیرَةٌ ، وَ لَوْ أَلْقَى‏ مَعَاذِیرَهُ‏ ؛ یعنی خودمان بر اعمالمان شهادت می دهیم که چه کرده ایم .» 6

 


در قیامت گفته می شود : « اقْرَأْ كِتابَك‏ » 7، روز قیامت به افرادی می‌گویند كه پرونده‌ات را بخوان ،« وَ وُضِعَ الْكِتاب »8 یك كتابی باز می‌شود . به هر كسی می‌گویند كه « اقْرَأْ كِتابَك كَفى‏ بِنَفْسِكَ الْیَوْمَ عَلَیْكَ حَسیبا »9، خودت کتابت را بخوان و بگوبا تو چه کنیم !

 


آری! آن خدایی که برای چشم ما محافظ ( اعم از قرار دادن چشم در مکانی گود ، در ورودی آن مژه برای پاک سازی ، در بالای آن ابرو برای سایبانی ، و بالا تر از آن خطوط پیشانی برای آنکه موقع عرق کردن ، عرق داخل چشم نرود و جالب تر آنکه چشم را از پی آفریده و آن را با آب شور دم ساز کرده تا سالم بماند ) ، گذاشته است ، برای خود ما محافظ وقرار نمی دهد ؟!

 


نظام هستی بر پایه حساب و كتاب دقیق


هستی حساب و كتاب دارد . یك فرمول‌های دقیقی هست كه یك جا یك ذره جابجا شود . « الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ »10

 


باید ایمان داشته باشیم كه خدا ما را می‌بیند . ایمان داشته باشیم كه ملائكه ما را می‌بینند . خود ما شاهد هستیم . عمل ما حاضر است . قرآن می‌فرماید : وَوَجَدُواْ مَاعَمِلُواْ حَاضِرًا ؛ اصلاً عملش حاضر است. »11

 


شهادت اعضای بدن در قیامت


اعضای بدن شهادت می‌دهند . و لذا قرآن می‌گوید كه « تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِم وَ أَرْجُلُهُمْ ‏؛ اصلاً پا حرف می‌زند، دست حرف می‌زند.»12

 


گاهی هم قرآن می‌گوید روز قیامت انسان به دستش اعتراض می‌كند ، می‌گوید :« لِمَ شَهِدْتُم ‏؛ چرا علی من شهادت می دهی ؟! » 13می‌گوید : دست خودم نیست ؛ « أَنْطَقَنَا اللَّه ‏؛ اینجا خدا ما را به زبان آورده است .»14


مكان شهادت می دهد که بر روی من چه کردی ،« إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها » 15


پس خلاصه جای خلوتی نیست


یك حدیث هم داریم كه هر روزی می‌گوید: «أَنَا یَوْمٌ جَدِید» من امرزو روز نویی هستم . «وَ أَنَا عَلَیْكَ شَهِید ؛ من شاهد كار شما هستم.» 16

 


یعنی زمان و زمین شهادت می‌دهند. خلاصه ما زیر دوربین‌های مخفی هستیم. ایمان به این جهت خیلی مهم است. با توجه به این دیگر ما نمی‌توانیم غافل باشیم .

 


اقامه نماز، عامل بازدارنده از گناه


نماز انسان را از گناه بازمی‌دارد . قرآن هم تصریح كرده است. « إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» 17

 


به امید آنکه به این عوامل دقت کنیم و با رعایت آنان زندگی و جامعه ای پاک داشته باشیم .

[ شنبه 12 بهمن 1392برچسب:دوربین های مخفی را جدّی بگیرید!,

] [ 20:30 ] [ رضا شاملو ]

[ ]

صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 26 صفحه بعد

نماز

 

 

رسول اکرم ص فرمودند: هر کس شب دوشنبه دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت آن یک حمد و هفت مرتبه سوره توحید بخواند و بعد از تمام شدن نماز هفت مرتبه تسبیحات اربعه و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم بگوید، ثواب ختم قرآن برای او نوشته شود.

[ شنبه 12 بهمن 1392برچسب:نمازی که ثواب ختم قرآن را دارد,

] [ 20:29 ] [ رضا شاملو ]

[ ]

صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 26 صفحه بعد

 

 

آیا حضرت موسی معصوم بود؟

 

 

شبهه عدم معصومیت حضرت موسی!

 

برخی بر اساس مبانی نقلی شبهه ای را در مورد عصمت حضرت موسی ذکر نموده اند که: در سوره اعراف بیان شده است که:

 

«وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِن بَعْدِیَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الألْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَكَادُواْ یَقْتُلُونَنِی فَلاَ تُشْمِتْ بِیَ الأعْدَاء وَلاَ تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ »

 

(1) ؛ چون موسی خشمگین و اندوهناک نزد قوم خود بازگشت ، گفت : در غیبت من چه بد جانشینانی بودید چرا بر فرمان پروردگار خود پیشی گرفتید؟ و الواح را بر زمین افکند ، و سر برادرش را گرفت و به سوی خود کشید هارون گفت : ای پسر مادرم ، این قوم مرا زبون یافتند و نزدیک بود که مرا بکشند، مرا دشمن کام مکن و در شمار ستمکاران میاور.


این شبهه ایجاد شده که : حضرت موسی (ع) الواح تورات را انداخته است، با عصمت آن حضرت سازگاری ندارد. چرا که انداختن الواح تورات به عنوان کتاب مقدس آسمانی توسط آن حضرت که در این آیه بیان شده است چگونه می تواند با معصوم بودن آن حضرت سازگار باشد؟

 

عناصر منطقی شبهه:


1- حضرت موسی (ع) از عصمت برخوردار است.


2- در آیه 150 سوره اعراف آمده که حضرت موسی (ع) الواح تورات را که به عنوان کتاب مقدس آسمانی مطرح می باشد، انداخته است.


3- این با عصمت آن حضرت سازگاری ندارد.

 

پاسخ شبهه:


حقیقت عصمت درباره انبیاء عبارت از مصونیت در گناه و اشتباه می باشد. این مصونیت، لطف خاص الهی بوده که به شکل علم و شعوری غالب بر همه اعمال انبیاء سایه افکنده است. چنین مصونیتی، حجت بر مردم را، در تبعیت کامل از فرامین انبیاء و عدم شک و شبهه در منسوب بودن احکام و فرامین صادره از ناحیه خداوند، تمام می کند. مصون بودن انبیاء از اشتباه در تلقی و دریافت احکام و فرامین الهی از سرچشمه وحی و ابلاغ آن به تمام و کمال به انسان، جایگاه در خور توجه ای را برای بحث از عصمت در برداشته است. از طرف دیگر بحث عصمت به همین جا خاتمه نمی یابد. دوری جستن و خودداری انبیاء از هر گونه گناه کوچک و بزرگی که با شخصیت پیامبر به عنوان الگوی انسان کامل، منافات داشته باشد، نیز از کمال اهمیت برخوردار است. عصمت نوع اول (عصمت در ناحیه دریافت و ابلاغ دستورات الهی) همواره و در رابطه با تمام انبیاء از یک شکل برخوردار بوده است. ولی نوع دوم از عصمت (عصمت در ناحیه افعال و اعمال روزمره و عادی پیامبر) هر چند در رابطه با همه انبیاء قطعی بوده، جریان آن به یک شکل نبوده است. اجرای مصونیت اخیر، از یک طرف بستگی به نوع احکام و دستورات خاص وارد شده در آن دین، و از طرف دیگر به مقتضیات زمان و مکان و مخاطب خاص آن پیامبر، بستگی دارد.

 

حادثه انداختن الواح مقدس از ناحیه حضرت موسی (ع)


داستان از آن جا شروع می شود که حضرت موسی به دعوت خداوند، به کوه سینا می رود. زمان این دعوت ابتداء از ناحیه خداوند، سی روز تعیین شده ولی بعدا به منظور آزمایش قوم بنی اسرائیل، به چهل روز افزایش می یابد. پس از گذشت سی روز و عدم مراجعت حضرت موسی (ع) قوم وی دچار شک و شبهه درباره بازگشت او می شوند. فردی به نام «سامری» از این تردید و دو دلی، با توجه به سوابق بت پرستی قوم موسی، بهره جسته و درصدد ساخت گوساله ای از جنس طلا، جهت پرستش مردم بر می آید. گوساله سامری با آواز خوش خود، روح مردم را به تسخیر در می آورد. خداوند در دوران میقات، موسی را از بت پرستی قومش، آگاه می کند.

 

حقیقت عصمت درباره انبیاء عبارت از مصونیت در گناه و اشتباه می باشد. این مصونیت، لطف خاص الهی بوده که به شکل علم و شعوری غالب بر همه اعمال انبیاء سایه افکنده است.


موسی پس از سپری کردن میقات، با عصبانیت و ناراحتی به میان مردم باز می گردد. با مشاهده صحنه بت پرستی، موسی الواحی را که با خود از کوه سینا آورده بر زمین می زند. سر برادر خود هارون که به عنوان جانشین در میان قوم خود تعیین نموده گرفته و به حالت خشم به طرف خود می کشد. هارون برای موسی توضیح می دهد که وی در این رابطه بی تقصیر است. بنی اسرییل به سخنان و نصایح هارون در این رابطه توجهی نکرده و خودسرانه دست به چنین اقدامی زده و نزدیک بوده وی را بکشند. هارون از موسی می خواهد عملی انجام ندهد که موجب سرزنش دشمنان شود. و در خواست می کند که او را در زمره ستمکاران و بت پرستان قرار ندهد. پس از اثبات بی گناهی هارون و عدم کوتاهی وی در انجام مأموریتش، موسی برای خود و برادرش هارون، از درگاه خداوند تقاضای بخشش و رحمت می کند.

 

نحوه برخورد حضرت موسی (ع) از لحاظ روان شناختی


تمام پیامبران موظف بودند که با هر گونه مظاهر شرک و بت پرستی به سختی مقابله و مبارزه کنند. تا زمینه ایجاد کلمه توحید و پیروی مردم از احکام و دستورهای خداوند، فراهم شود. برای همین منظور است که ملاحظه می شود اساس دعوت همه انبیاء، توحید و نفی شرک و بت پرستی می باشد. ساخته شدن گوساله سامری در میان جامعه تازه رسته از زنجیر بت پرستی، پرتگاهی است که همه زحمات طاقت فرسای موسی در اعتلای کلمه توحید، را در کام خود فرو می کشد. این است که موسی درصدد مقابله جدی با این مسأله بر می آید. او با عصبانیت خود و کوبیدن الواح مقدس به زمین، می خواهد به بنی اسراییل بفهماند که ارزش و مفهوم واقعی چنین الواحی، در صورت عدم وجود شرک و بت پرستی است. وجود الواح مقدس، در جامعه ای که روح و قلب مردم را شرک و گوساله طلایی، به تسخیر خود در آورده است، جائی ندارد. قطعا حضرت موسی به چنین قصد الهی، الواح را به زمین کوبیده است و هیچ گونه قصد توهین و اسائه ی ادب به الواح را در نظر نداشته است.


چگونه موسایی که خود مدت ها بشارت آوردن الواح مقدس را به مردم داده که پس از صحف حضرت ابراهیم، از آن تبعیت نمایند، و خود مدت ها در طلب آن، سخت کوشی و مرارت دیده و دوران سرنوشت ساز میقات را پشت سر گذارنده، اینک با شکستن الواح، به یکباره آن همه عهد و پیمان را به فراموشی سپارد، شیخ محمد عبده صاحب تفسیر المنار در تفسیر آیه مربوط به شکسته شدن الواح به دست موسی، می گوید: الواح را از دستانش افکند تا سر برادرش را بگیرد، از شدت خشم برای خدا و ناراحتی برای آن چه که قومش، از شرک به خدا انجام داده بودند، و گمان می کرد که برادرش (در این باره) مقصر است... زیرا در نظر موسی واجب بود که اگر بتواند آنها را از پرستش گوساله باز دارد، چنان که این عمل را با آتش زدن گوساله و انداختن آن به دریا، انجام داد... آن چه که ما در جواب از این اوهام (آیا افکندن الواح و شکسته شدن برخی از آنها، متضمن کوتاهی در بزرگداشت کلام الهی است؟ و چگونه چنین چیزی از پیامبر معصوم، هر چند در حال غضب شدید، واقع می شود؟) اختیار می کنیم (این است که): انداختن الواح، متضمن اهانت به آنها نمی باشد. هم چنان که انداختن عصا برای اقامه حجت در مقابل ساحران، متضمن اهانت به آن نیست، پس صرف افکندن، نه در لغت و نه در عرف، مقتضی اهانت نمی باشد. و تنها در صورتی اهانت واقع می شود که به قصد اهانت باشد، و در اینجا قطعا قصد اهانت وجود ندارد، هر چند که غضب چنین گمانی را ایجاد می کند.


پس عکس العمل موسی ـ علیه السلام ـ یک حرکت حساب شده در برابر موج بت پرستی بود که آغاز آن گوساله طلایی سامری بود. و این حرکت بر اساس آگاهی و اطلاع موسی در جریان میقات که خداوند به وی داده بود، شکل گرفت. چنان که صاحب تفسیر مجمع البیان گفته است: از شدت خشم و ناراحتی در مقابل رفتار قوم، لوحه ها را بر زمین افکند. از پیامبر گرامی روایت شده که فرمود: خداوند برادرم موسی را رحمت کند. شنونده مثل بیننده نیست، خداوند به او خبر داده بود که قومش دچار فتنه می شوند و می دانست که خبر خداوند راست است، و الواح را به همین جهت در دست گرفته بود. همین که به سوی قوم بازگشت و آنها را بر آن حال دید خشمگین شد و لوحه را افکند.


از این ها گذشته، آن چه با مقام عصمت انبیاء منافات دارد، مخالفت آنها با احکام و فرامین الهی است، و چیزهایی که مربوط به اختلاف در نحوه عملکرد حوادث روزمره زندگی، که منشأ آن اختلاف در سلیقه و خط مشی افراد است، ربطی به مسأله عصمت ندارد.

حرکت موسی این درس بزرگ را به جوامع می آموزد که قوانین و احکام نوشته شده الهی، آن گاه مفید فایده است که در کالبد آن، روح تقوا و پرهیز از شرک موج بزند.

منظور قرآن از تورات و انجیل كدام است؟

پاسخ شبهه از دیدگاه علامه طباطبایی


علامه طباطبایی ذیل آیه 150 سوره اعراف می گوید: در این جا ممکن است کسی بپرسد آیا این مقدار اشتباه از موسی ابن عمران (ع) با عصمت آن جناب منافات ندارد؟ جوابش این است که: نه، ادله عصمت انبیاء این سنخ اشتباهات را که در حقیقت اختلاف در سلیقه و مشی است نفی نمی کند، تنها اموری را نفی می کند که مربوط به حکم خدای سبحان باشد، نه چیزهایی که مربوط به زندگی و مشی در زندگی است. و همچنین است گرفتن موى سر هارون و کشیدن آن، چون این نیز اثر آن خیالى بود که موسى (ع) در باره هارون کرد، و مقدمه زدن او بود، موسى (ع) مى خواسته برادر خود را در یک امر ارشادى تادیب کرده باشد نه در یک حکمى از احکام مولوى پروردگار، تا اشتباه در آن منافات با عصمت داشته باشد، و لذا مى بینیم وقتى هارون جریان را برایش شرح داد و موسى فهمید که وى بى تقصیر و معذور بوده براى خودش و او دعا نمود و عرض کرد: "رب اغفرلی و لأخی ...".


البته شکسته شدن الواح مقدس، باعث این نشد که احکام الهی هرگز به قوم موسی ابلاغ نشود و خداوند بار دیگر موسی را به عنوان رسول برگزیده و فرمانبردار خود به میقات فراخواند تا برای قومش الواح دیگری را بیاورد. چنان که در سفر خروج تورات آمده که خداوند به موسی گفت: در دو لوح سنگی (مثل اولین) برای خود بتراش... و بامدادان حاضر شو و صبحگاهان به کوه سینا بالا بیا و در آن جا نزد من بر قله کوه بایست و هیچ کس با تو بالا نیاید و هیچ کس نیز در تمامی کوه دیده نشود و گله و رمه نیز در طرف آن کوه چرا نکنند... پس موسی دو لوح سنگی (از نو) تراشیده، روز بعد بامدادان برخاسته و آنها را برداشته، بر کوه صعود فرمود و خداوند از ابر بر او نازل گردید... (سفر خروج: 34).


خلاصه مطلب این که موسی (ع) با انداختن الواح، مرتکب کاری بر خلاف عصمت نشده است. از این رو که پیامبر خدا با این عمل قصد توهین نداشته است. تمام اعمال و رفتار انبیاء الهی از جمله خشم و محبت آنها به خاطر خداست. آن هم خشمی، که پس از چهل روز ریاضت و ملاقات با خدا از پیامبری چون موسی (ع) صادر می شود.


موسی دریافته بود که تحقق احکام الهی در میان بنی اسراییل که سالیان متمادی را در بت پرستی به سر برده اند، جز با ریشه کن نمودن آثار شرک محقق نخواهد شد. چه فایده که الواح مقدس در دست مردمی باشد که روح آنها گرفتار بت پرستی است. حرکت موسی این درس بزرگ را به جوامع می آموزد که قوانین و احکام نوشته شده الهی، آن گاه مفید فایده است که در کالبد آن، روح تقوا و پرهیز از شرک موج بزند.


دیگر این که رفتار موسی چون در جمع صورت پذیرفته و مردم شاهد خشم موسی و درگیری وی با برادر خود هارون بوده اند، شوکی بر آنها وارد می کند که مسئله بت پرستی، شوخی بردار نیست. ضمنا این رفتار موسی زمینه را برای اقدام مخاطره آمیز بعدی او که آتش زدن و به دریا افکندن گوساله سامری است، آماده می کند. اقدامی که اگر بدون هیاهو و خشم اولیه صورت می گرفت، امکان شورش عمومی را در برداشت. و سرانجام این که عمل متهورانه موسی توطئه سامری را خنثی و وی را مطرود جامعه نمود. و درس عبرتی را برای همه توطئه گران بعدی فراهم آورد که نخواهند از اخلاق نیک و الهی موسی، سوء استفاده کنند.

 

نتیجه:


دور انداختن الواح نیز با عصمت موسى منافات ندارد، زیرا دور افکندن الواح نه تنها از روى بى احترامى نبوده، بلکه به دلیل آن که به پیام و دستورات آن الواح بى توجهى شده و مردم از توحید بریده و گرفتار شرک شده بودند، موسى غضبناک شد و در واقع، الواح از دست او افتاد.

 

...................................


پی نوشت:

1- سوره اعراف آیه

[ شنبه 12 بهمن 1392برچسب:آیا حضرت موسی معصوم بود؟ ,

] [ 20:27 ] [ رضا شاملو ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه