نام های پر برکت خداوند وتاثیرات روح بخش

آشنایی با کلام خداوند و نام های پربرکت

صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 26 صفحه بعد

سحر,سحر و جادو,باطل کردن سحر

 

نظر علمای شیعه در رابطه با سحر چیست و چگونه می توان آنرا باطل کرد؟
سحر عملی خارق العاده است که گاهى یک نوع چشم‏بندى و تردستى است، و گاه تنها جنبه روانى و خیالى و تلقینى دارد. و گاه با استفاده از خواص ناشناخته فیزیکى و شیمیایى بعضى از اجسام و عناصر و گاه از طریق کمک گرفتن از شیاطین انجام می گیرد. ساحران، افراد منحرف و دنیاپرستى هستند که اساس کارشان بر تحریف حقایق است و در اغلب موارد از توجه بیش از حد عده ای به خرافات و اوهام، سوء استفاده کرده و بساط خود را پهن می نمایند. بدیهی است که افزایش سطح آگاهی های مردم، بهترین راه برای مقابله با این گونه امور محسوب می گردد.
در احادیثى که از پیشوایان بزرگ اسلام به ما رسیده است سحر به شدت مذمت و از آن نهی شده است.
فقهاى اسلام به اتفاق می فرمایند یاد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگرى حرام است مگر این که برای ابطال سحر ساحران چاره ای از یادگیری آن نباشد، حتی گاهى به عنوان واجب کفایى مى‏بایست عده‏اى سحر را بیاموزند تا اگر مدعى دروغگویى خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه کند سحر و جادوى او را ابطال و دروغ او را فاش سازند.
خواندن آیات و دعاهایی برای از بین بردن سحر، در کتب و روایات توصیه شده است.
پاسخ تفصیلی
سحر از نظر قرآن به دو بخش تقسیم مى‏شود:
1. آنجا که مقصود از آن فریفتن و تردستى و شعبده و چشم‏بندى است و حقیقتى ندارد چنان که مى‏خوانیم:" فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى"[1]؛ ریسمانها و عصاهاى جادوگران زمان موسى در اثر سحر، خیال مى‏شد که حرکت مى‏کنند؛ و در آیه دیگر آمده است" فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ"[2] هنگامى که ریسمان‏ها را انداختند چشمهاى مردم را سحر کردند و آنها را ارعاب نمودند، از این آیات روشن مى‏شود که سحر داراى حقیقتى نیست که بتوان در اشیاء تصرفى کند و اثرى بگذارد بلکه این تردستى و چشم بندى ساحران است که آن چنان جلوه مى‏دهد.
2. از بعضى از آیات قرآن استفاده مى‏شود که بعضى از انواع سحر به راستى اثر مى‏گذارد مانند آیه فوق که مى‏گوید آنها سحرهایى را فرا مى‏گرفتند که میان مرد و همسرش جدایى مى‏افکند "فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ" یا تعبیر دیگرى که در آیات فوق بود که آنها چیزهایى را فرا مى‏گرفتند که مضر به حالشان بود و نافع نبود "وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ"[3]. ولى آیا تاثیر سحر فقط جنبه روانى دارد و یا این که اثر جسمانى و خارجى‏ هم ممکن است داشته باشد؟ در آیات بالا اشاره‏اى به آن نشده، لذا بعضى معتقدند اثر سحر تنها در جنبه‏هاى روانى است[4] . [5]
به هر حال در یک جمع بندی می توان گفت: سحر عملی خارق العاده است که آثارى از خود در وجود انسان ها به جا مى‏گذارد و گاهى یک نوع چشم‏بندى و تردستى است، و گاه تنها جنبه روانى و خیالى و تلقینى دارد، و گاه با استفاده از خواص ناشناخته فیزیکى و شیمیایى بعضى از اجسام و عناصر و گاه از طریق کمک گرفتن از شیاطین انجام می گیرد. البته ساحران، افراد منحرف و دنیاپرستى هستند که اساس کارشان بر تحریف حقایق است.
در عصر ما چون بسیارى از خواص اجسام و عناصر که در گذشته بر توده مردم، مخفى بود، آشکار شده است، و حتى کتاب هایى در زمینه آثار اعجاب‏انگیز موجودات مختلف نوشته ‏شده است، واقعیت قسمت زیادى از سحرهاى ساحران روشن شده و در موارد زیادی این حربه از دست ساحران گرفته شده است. (مثل روشن شدن خواص شمیایی عناصر و یا بعضی خواص نور) اما در هر حال، سحر چیزى نیست که بتوان وجود آن را انکار کرد و همه صورت های آن را به خرافات نسبت داد، بعضی از صورت های آن هم اکنون رواج دارد و هنوز واقعیت آن شناخته نشده است مثل کارهایی که مرتاضان هندی انجام می دهند.[6]
از نظر اسلام در بسیاری از موارد‏، سحر باعث گمراه ساختن مردم و تحریف حقایق و متزلزل ساختن پایه های اعتقادات افراد ساده ذهن می شود. در احادیثى که از پیشوایان بزرگ اسلام به ما رسیده است سحر به شدت مذمت و از آن نهی شده است، از جمله این که:
حضرت على )ع( مى‏فرماید: " کسى که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است، و رابطه او با خداوند به کلى قطع مى‏شود ...".[7]
پس از نظر اسلام، انجام، تعلیم ، تعلم و تکسب به سحر، ممنوع و حرام[8] و از گناهان کبیره است و در بعضی از روایات، تعلیم و تعلم سحر را موجب کفر شمرده اند.
فقهاى اسلام به اتفاق می فرمایند یاد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگرى حرام است. اما چنانچه ابطال سحر در یادگیری آن منحصر گردد تعلم آن اشکالى ندارد، بلکه گاهى به عنوان واجب کفایى مى‏بایست عده‏اى سحر را بیاموزند تا اگر مدعى دروغگویى خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه کند سحر و جادوى او را ابطال نمایند، و دروغ مدعى را فاش سازند.
دلیل این استثناء حدیثى است که از امام صادق (ع)نقل شده، در این حدیث مى‏خوانیم: "یکى از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سحر مزد مى‏گرفت خدمت امام صادق (ع) رسید و عرض کرد: حرفه من سحر بوده است و در برابر آن مزد مى‏گرفتم، خرج زندگى من نیز از همین راه تامین مى‏شد، و با همان در آمد، حج خانه خدا را انجام داده‏ام، ولى اکنون آن را ترک و توبه کرده‏ام، آیا براى من راه نجاتى هست؟
امام صادق(ع) در پاسخ فرمود: "عقده سحر را بگشا، ولى گره جادوگرى مزن".
از این حدیث استفاده مى‏شود که براى گشودن گره سحر، آموختن و عمل آن بى اشکال است[9]. همچنین در موارد دیگری اسلام یادگیری سحر را جایز دانسته است از جمله:
1. فرا گرفتن سحر برای از بین بردن آثار سحر از کسانی که از سحر آسیب دیده­اند .
2. برای باطل کردن ادعای مدعیان دروغین نبوت.
3. یاد گرفتن آن به منظور از بین سحر ساحران.
در بعضی از کتب[10] و روایات برای از بین بردن سحر خواندن آیات و دعاهایی توصیه شده است. ما از باب نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:
1. محمد بن عیسى گوید از حضرت رضا (ع) در باره سحر پرسیدم حضرت فرمود: سحر واقعیت دارد و به اذن خدا اثر مى‏کند هر گاه ترا سحر کردند دستت را تا مقابل صورتت بالا ببر و این دعا را بخوان: "باسم الله العظیم باسم الله العظیم رب العرش العظیم الا ذهبت و انقرضت".
2. ابن عباس گوید: لبید یهودى پیغمبر(ص) را سحر کرد، و سحر را در چاه بنى زریق انداخت حضرت بیمار شد، در حالى که حضرت به خواب بود دو فرشته آمدند، یکى از آن دو کنار سر حضرت و دیگرى پهلوى پاى او نشست و به ایشان خبر دادند، که شما را سحر کرده‏ و سحر را در زیر پوست نهاده و در زیر سنگى در چاه زروان گذارده‏اند پیغمبر (ص) على (ع) و زبیر و عمار را فرستاد تا آب چاه را کشیدند و سنگ را برداشتند و جف را در آوردند و دیدند که در آن مقداری مو است با دندانه‏هائى از شانه که 11 گره با سوزن بر آن زده‏اند، در این موقع معوّذتین آمد هر گرهى را که می گشودند آیه‏اى از آنها را می خواندند، حضرت احساس سبکى کرد و برخاست گویا از قید و زنجیر آزاد شده است، و جبرئیل می گفت: "بسم الله ارقیک من کل شی‏ء یؤذیک من حاسد و عین و الله یشفیک".
3. فردی که سحر شده آیات: "قالَ مُوسى‏ ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ، وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ"‏[11] و "وَ أَوْحَیْنا إِلى‏ مُوسى‏ أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ، فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ، فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ".[12] را همیشه همراه خود داشته باشد.
4. این آیه را هفت بار بر سحر شده بخوانند: "سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ"[13].[14] پس به طور کلی باید از شر سحر ساحران به خدا پناه برد.
از مجموع آنچه گفته شد روشن گردید که برای از بین بردن سحر می توان به یادگیری سحر پرداخت اما باید توجه داشت که اغلب مواردی که مردم آن را سحر می پندارند ناشی از توجه بیش از حد عده ای به خرافات و اوهام و سوء استفاده عده سودجوی دیگر، از شرایط فراهم آمده است در حالی که از سحر اطلاعی ندارند علاوه لااقل بخشی از سحر، با تصرف در خیال انسان انجام می پذیرد و همان طوری که در جریان ساحران و حضرت موسی (ع) اتفاق افتاد، در این گونه موارد با بالا رفتن سطح اعتقادات و آگاهی های مردم، عملا این گونه سحرها کارائی نخواهند داشت. در هر صورت اگر واقعا سحری روی دهد، برای نجات از آن می توان از دعا و آنچه در روایات آمده است بهره برد و اگر راه رهایی به استفاده از سحر منحصر گردد، استفاده از سحر برای ابطال سحر هم جایز است. البته تعلم سحر برای افرادی جایز خواهد بود که اطمینانی به عدم انحراف آنان وجود داشته باشد یعنی یادگیری با قیود و شرایطی جایز است.
[1]  طه، 66.
[2]  اعراف، 116.
[3]  بقره ، 102.
[4]  علامه در المیزان می فرماید: سحر یک نوع تصرف در حاسه انسان است، بطورى که حاسه بیننده چیزهایى را ببیند و یا بشنود که حقیقت نداشته باشد. (ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 275)؛ یکى از اقسام آن تصرف در خیال مردم است، که آن را سحر دیدگان می نامند، و این فن از تمامى فنون سحر مسلم‏تر و صادق‏تر است. (ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 368).
[5]  تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 379
[6]  تفسیر نمونه، ج‏13، ص: 241.
[7]  وسائل الشیعه باب 25 من ابواب ما یکتسب به حدیث 7. " من تعلم شیئا من السحر قلیلا او کثیرا فقد کفر و کان آخر عهده بربه ..." تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 380.
[8]  نک: تحریر الوسیله، ج 1، ص 498 ، مسئله 16.
[9]  نک: کتاب المکاسب (للشیخ الأنصاری، ط-الحدیثة)، ج‏1، ص: 270- 274.
[10]  و نیز در حواشی مفاتیح الجنان تحت عنوان تعویذ ابطال سحر بیان شده است .
[11]  یونس،81و82.
[12]  اعراف،117و118و119.
[13]  قصص، 35 .
[14]  رضی الدین، حسن بن فضل طبرسی، مکارم الأخلاق، ترجمه میر باقرى

[ شنبه 12 بهمن 1392برچسب:سحر چیست؟ چگونه می توان آنرا باطل کرد؟,

] [ 20:13 ] [ رضا شاملو ]

[ ]

صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 26 صفحه بعد

 

آیت الله حسینی طهرانی,زندگی نامه آیت الله حسینی طهرانی

بخشی از زندگی نامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی
حضرت علامه آیت الله حسینی طهرانی در سال 1345 قمری در طهران دیده به جهان گشود. پدر ایشان مرحوم آیت الله حاج سیدمحمدصادق که از شاگردان آیه‌الله میرزا محمدتقی شیرازی و هم بحث مرحوم آیت الله سید عبدالهادی شیرازی بود، انسانی بصیر و غیور و حافظ فرهنگ الهی و سنت نبوی و شئونات اصیل اسلام و از بارزین در حفظ تدیّن در برابر دستگاه رضا خان پهلوی بوده یکی از چهار عالم سرشناس طهران به شمار می‌رفت.

 

مرحوم علامه حسینی طهرانی با سرپرستی این پدر، دوران تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در رشته مکانیک و ماشین سازی سپری نمود.
پس از اتمام تحصیلات با وجود پیشنهادات بسیار برای ادامه تحصیل در خارج و پذیرش مسئولیتهای گوناگون در رشته تخصصی، با استمداد از ثقل اکبر الهی، تحصیل علوم توحیدی و قرآنی را انتخاب نموده، راه طلبگی را پیش گرفت و به‌دست مرحوم آیت الله میرزا محمد طهرانی صاحب"مستدرک البحار" که از اعاظم عصر و دائی پدری او بود، در مشهد مقدس مخلع به لباس تقوی و علم گردید و در سال 1364 قمری به شهر قم مشرف شده در مدرسه مرحوم آیت الله حجت مشغول تحصیل گردید.

 

آیت الله حسینی طهرانی,زندگی نامه آیت الله حسینی طهرانی

 
تحت عنایات حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها با علامه طباطبائی آشنا شده، باب انس و الفت میان آن دو گشوده شد. تمثال مبارک مرحوم علامه آیت الله سید محمدحسین طباطبایی و علامه آیت الله سیدمحمد حسین حسینی طهرانی مرحوم علامه حسینی طهرانی ظاهر و باطن خود را به عقل و قلب این فرزانه علم و حکمت و تفسیر سپرد و از خواص شاگردان ایشان گردید.

 

در کتاب"مهر تابان"که یادنامه علامه طباطبائی است اینگونه نوشته‌اند:
"حقاّ اگر ما به چنین مردی برخورد نکرده بودیم خسرالدنیا والاخره دستمان از همه چیز خالی بود."مدت هفت سال در شهر قم برای فهم دین، کمر همّت بست و در سطوح مختلف از اساتید مبرّز و متخلق به اخلاق الهی همچون مرحوم آیه‌الله حاج سید رضا بهاء الدینی، مرحوم حاج شیخ عبدالجواد سدهی، مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری، مرحوم آیه‌الله سید محمد حجت، مرحوم آیه‌الله سید محمد داماد و مرحوم آیه‌الله العظمی‌حاج آقا حسین بروجردی استفاده‌های شایانی نمود.

 

در سال 1370قمری به سفارش علامه طباطبائی و شهید شیخ محمد صدوقی یزدی راهی دیار نورانی مولی‌الموالی امیر‌المومنین علیه‌السلام گردید. مرحوم علامه طباطبائی در نامه‌ای به ایشان می‌نویسند:"اگر نبود هجرت و وفود سرکار به آستان ملائک پاسبان حضرت مولی‌الموالی امیرالمومنین علیه‌السلام و استفاضه از آن عتبه ملکوتیه، هیچگاه به هجرت شما رضایت نمی‌دادم."

 

ایشان در نجف اشرف به محضر پر درایت مرحوم آیت الله حاج شیخ حسین حلی راه یافته، رحل خود را در فقه و اصول در آنجا فرود آورد. در درس مرحوم آیت الله حاج سید ابوالقاسم خوئی و مرحوم آیه‌الله حاج سید محمود شاهرودی و مرحوم آیت الله حاج آقا بزرگ طهرانی نیز شرکت جسته، از شاگردان مبرّز آنها گردد.

 

در صفای سرّ و تطهیر قلب بنا به توصیه علامه طباطبائی با مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی (وصی سلوکی مرحوم آیه‌الله حاج میرزا علی آقا قاضی قدس سره) مرتبط شد. انس و مراوده با مرحوم آیت الله حاج سید جمال‌الدین گلپایگانی نیز موجب تقویت و استقامت در مسیر عرفانی بود. در تمام مدت اقامت در نجف اشرف هر شب جمعه را در مسجد سهله بیتوته می‌نمود.

بالاخره تلاشها و مجاهدتهای مستمر به بار نشست و فیوضات امیرالمومنین علیه‌السلام ایشان را به مرحوم حاج سید‌هاشم موسوی حداد رضوان الله علیه متصل ساخت.

 

آیت الله حسینی طهرانی,زندگی نامه آیت الله حسینی طهرانی

 تمثال مبارک مرحوم علامه حسینی طهرانی و مرحوم حاج سید هاشم حداد


در کتاب"روح مجرد"که یادنامه مرحوم حداد است نوشته‌اند:"ای نور مطلق،‌ای روح مجرد،‌ای حداد، تو دریائی بودی که امواج آن توحید و معرفت بود و آبهای آن شهود و بصیرت و یقین...."با اتصال به مرحوم حداد فصل نوینی در زندگانی ایشان پدید آمد. مراقبت‌های سلوکی و زحمات گذشته به ثمر نشست و حقیقت توحید در روح شروع به بالیدن نمود.

 

در سال 1377 قمری پس از اتمام تحصیلات و تخصص در علوم عقلی و نقلی و معارف الهی، جهت اداء تکلیف و اقامه شعائر دین به طهران مراجعت و در مسجد قائم خیابان سعدی که مسجد مرحوم پدرشان بود به احیاء دین و تربیت نفوس مستعده پرداخت.

بنابه دستور مرحوم حداد با مرحوم آیه‌الله حاج شیخ جواد انصاری همدانی باب مودت و ارادت را گشود. در کتاب"روح مجرد"در وصف مرحوم انصاری چنین نوشته‌اند:"الحق ایشان آیتی عظیم از آیات الهیه بود...."


زحمات و تدابیر مرحوم علامه طهرانی در تحکیم بنیان‌های حاکمیت دین و احیاء معارف الهیه و تلاش در تثبیت محور‌های اساسی شرع همچون:

طرح حکومت اسلام _ ولایت فقیه _ نمازجمعه _ نیروی مقاومت ملّی _ الگوهای اسلام برای لباس، حجاب، ازدواج، تاریخ، تقویم، ساعت، آموزش، فعالیت مردم در جامعه و...

بر مطلعین پوشیده نبود و در این مسیر با حضرات آیات: حاج سید صدر الدین جزائری، حاج شیخ محمد باقر آشتیانی، حاج شیخ محمد تقی جعفری، حاج شیخ جواد فومنی، حاج سید رضی شیرازی، حاج شیخ محیی‌الدین انواری، حاج شیخ بهاءالدین محلاتی، حاج شیخ صدرالدین حائری، حاج شیخ محمدعلی سبط و حاج شیخ مرتضی مطهری تشریک مساعی داشتند. نامه ایشان به رهبر فقید انقلاب قدس سره راجع به نقد پیش‌نویس قانون اساسی گویای حقایق بسیار است.

 

آیت الله حسینی طهرانی,زندگی نامه آیت الله حسینی طهرانی

 مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی در حرم مطهر حضرت ثامن الحجج علیه السلام

 

پس از 24 سال تلاش الهی در طهران در سال 1400قمری به آستان ملائک پاسبان علی‌ابن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام مُشرّف و رحل اقامت خود را در محضر فیاض آل‌محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله افکند.

در مدت 16 سال اقامت در مشهد مقدس دوره علوم و معارف اسلام را در قالب 19 عنوان در 52 جلد و در بیش از 20هزار صفحه به رشته تالیف درآورد و در پرورش طلاب مُزیّن به علم و عمل اهتمام نمود. مرحوم آیه‌الله حاج سید احمد خوانساری از ایشان به عنوان"فخر عالم اسلام"یاد می‌نمود و علامه طباطبائی او را "پاسدار مکتب تشیع" نامید و مرحوم حداد به"سید الطائفتین"مُلقّب فرمود.

 

سرانجام قلبی که یک عمر برای اعتلای توحید و ولایت و معارف حقّه علوی می‌طپید، در نهم صفر سال 1416 قمری در عَتَبه مقدّسه علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء از حرکت ایستاد و نفس قدسی‌اش به ندای ارجعی لبیک گفت و سرمست از باده سقیهم ربهم شرابا طهورا به ریاض قدس پرواز نمود و پیکر پاکش در جوار مولایش در ضلع جنوب شرقی صحن عتیق حرم مطهر رضوی، آستان بوس کفشداری آن حضرت گردید.


 مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامت برکاته ، بلافاصله بعد از دریافت خبر رحلت ایشان، در پیام تسلیتی خطاب به فرزند ارشد ایشان حضرت آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی دامت برکاته و اخوان، ضمن ابراز تأسف عمیق از رحلت این عالم عامل ربّانى، و سالک مجاهد روحانى فرمودند:
« ایشان از جمله فرزانگان معدودى بودند که مراتب برجسته علمى را با درجات والاى معنویّت و سلوک توأما دارا بودند، و در کنار فقاهت فنّى و اجتهادى، به فقه الله الأکبر نیز که از مقوله شهود و محصول تجربه حسّى و مجاهدت معنوى است نیز نائل گشته بودند.

[ شنبه 12 بهمن 1392برچسب:بخشی از زندگی نامه آیت الله حاج حسینی طهرانی,

] [ 20:11 ] [ رضا شاملو ]

[ ]

صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 26 صفحه بعد

[ پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:اسم اعظم تاجاج سلیمان بن داود,

] [ 21:34 ] [ رضا شاملو ]

[ ]

صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 26 صفحه بعد

اين دعا را برای بيمار یا مریض بخوانيد ان شاء الله شفا يابد

در زبده الدعوات روايت کرده است که رسول خدا (ص) به خانه حضرت فاطمه (س) آمد.

 امام حسن را بيمار يافت و اين منظره بر آن حضرت خيلی گران آمد. جبرئيل نازل شد و

گفت: يا محمد تعليم کنم تو را دعايی که با آن فرزندت از ناخوشی خلاص گردد،

پس خواند:

اللهم لا اله الا انت العلی العظيم ذو السلطان القديم و المن العظيم و الوجه الکريم

لا اله الا انت العلي العظيم ولی الکلمات التامات و الدعوات المستجابات خل ما اصبح

پس حضرت اين دعا را خواند و دست خود را بر پيشانی امام حسن (ع) گذاشت

و شفا يافت.

[ پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:دعای مخصوص شفای بیماری,

] [ 20:58 ] [ رضا شاملو ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه